رابطه بین هوش هیجانی مدیران و کارکنان و کیفیت زندگی کاری با مدیریت دانش در شعبه های بانک تجارت شهر تهران

هدف اساسي پژوهش حاضر بررسي رابطه بين کيفيت زندگي کاري و هوش هيجاني مديران با مديريت دانش است. جامعه آماري اين پژوهش را مديران و کارکنان بانک تجارت شهر تهران تشکيل مي دهند. تعداد 600 کارمند با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي و طبقه اي انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت است از پرسش نامه هاي مديريت دانش ساليس و جونز (2002) که مشتمل بر 42 سوال مي باشد (a=0.98) و پرسش نامه کيفيت زندگي کاري والتون (1973) شامل 29 سوال (a=0.93) و پرسش نامه هوش هيجاني سيبريا شرينگ (1996) که مشتمل بر 33 سوال (a=0.83) مي باشد، که بر جامعه نمونه کارکنان و مديران بانک تجارت اجرا شد. نتايج حاصل از رگرسيون چند متغيري خطي نشان داد که: بين هوش هيجاني با مديريت دانش رابطه معني داري وجود ندارد و بين کيفيت زندگي کاري و مديريت دانش رابطه معني داري وجود دارد