چکیده مقاله
مقدمه:پژوهش حاضر به منظور مقايسه ی طرحواره های ناسازگار اوليه و ريشه های والدينی اين طرحواره ها در مبتلايان به اختلال هويت جنسی زن به مرد و مرد به زن با گروه عادی اجرا گرديد.
روش: طرح پژوهش پيش رو از نوع علی- مقايسه ای است . نمونه آماری شامل 78 نفر در دو گروه ، بالينی ( بيماران مبتلا به اختلال هويت جنسی 39 نفر ) و عادی ( کنترل، 39 نفر ) بودند که به شيوه نمونه گيری دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در مورد گروه بالينی با مراجعه به مرکز پزشکی قانونی ، کلينيک روان پزشکی و روانشناسی و جراحی بازسازی جنسيت در تهران، شيراز و محموداباد اجرا گرديد. نمونه ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره ناسازگار اوليه يانگ و فرزند پروری يانگ ارزيابی شدند و پرسشنامه سلامت روان که بر روی گروه عادی اجرا شد.
يافته ها: تحليل داده ها به دليل آنکه توزيع داده ها به صورت نرمال نبود (با آزمون کولموگروف- اسميرينف تک نمونه ای و آزمون شاپيرو- ويلک و همچنين نمودار احتمال-احتمال بررسی شد)؛ از معادل غير پارامتريک آزمون تی مستقل يعنی (يو مان ويتنی) و ضريب همبستگی استفاده شد. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ کل پرسشنامه ها تقريبا ۷۸/۰ به دست آمد. پژوهش نشان داد که بين دو گروه بالينی و بهنجار در 9 طرحواره ناسازگار اوليه تفاوت معناداری وجود داشت. بدين معنی که طرحواره های ناسازگار اوليه در گروه بالينی بيشتر بود. بين دو گروه اختلال هويت جنسی و عادی از نظر ريشه های والدينی طرحواره های ناسازگار اوليه (مربوط به مادر) و (مربوط به پدر) تفاوت معناداری وجود داشت.
نتيجه گيری:نتايج پژوهش به طور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالينی و گروه عادی را در طرحواره های ناسازگار اوليه و ريشه های والدينی اين طرحواره ها نشان داد. بر اساس يافته ها ، بيماران مبتلا به اختلال هويت جنسی در مقايسه با گروه عادی طرحواره های ناسازگار اوليه آسيب پذير تری داشتند. بر اين اساس با شناسايی طرحواره های ناسازگار اوليه و اندازه گيری شدت آن ها می توان راهبردهای مداخله ای مناسبی را در جهت کاهش شدت اين طرحواره ها به کار گرفت.