اثربخشی خاطره پردازی ساختارمند گروهی بر ارتقای كیفیت زندگی و شادكامی سالمندان

اين مطالعه به منظور تعيين اثربخشي خاطره پردازي ساختارمند گروهي بر ارتقاي کيفيت زندگي و شادکامي سالمندان شهرستان همدان انجام شد. طرح مطالعه از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه گواه، و روش آماري آن تحليل واريانس با اندازه گيري مکرر دوگانه بود. 24 سالمند (10 زن، 14 مرد) با دامنه سني 60 تا 82 سال (ميانگين= 70.79، انحراف استاندارد= 7.83) به طور مساوي در دو گروه آزمايشي و گواه قرار گرفتند. سالمنداني که در گروه آزمايشي قرار داشتند به مدت 12 جلسه هفتگي تحت خاطره پردازي ساختارمند قرار گرفتند. به منظور ثبت سير تغييرات نمره ها از شرکت کنندگان خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه کيفيت زندگي (وار و شربورن، 1992) و پرسشنامه افسردگي - شادکامي (مک گريل و جوزف، 1993) را در مرحله پيش آزمون، جلسه سوم، جلسه ششم، جلسه نهم، جلسه دوازدهم و يک ماه بعد از پايان مداخله تکميل کنند. نتايج نشان دادند که خاطره پردازي ساختارمند گروهي اثر معناداري بر نمره کيفيت زندگي سالمندان نداشته است. با اين حال، نمره شادکامي سالمندان را به طور معناداري افزايش داد و چنين دستاوردي در پيگيري يک ماهه حفظ شد. بر اساس يافته هاي اين پژوهش، بر ضرورت کاربرد خاطره پردازي ساختارمند گروهي به منظور ارتقاي هيجان هاي مثبت در سالمندان تاکيد شد

مقایسه ویژگی های شخصیتی دانشجویان سوء مصرف كننده مواد مخدر با دانشجویان غیرمصرف كننده

هدف پژوهش حاضر مقايسه ويژگي هاي شخصيتي دانشجويان سوء مصرف کننده و وابسته به مواد مخدر با دانشجويان غيرمصرف کننده در دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين بود. 370 دانشجو (172 پسر، 198 دختر) به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي از پنج دانشکده انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه سنجش سريع سوء مصرف مواد مخدر (طارميان، 1387) و فرم کوتاه سياهه پنج عاملي نئو (کاستا و مک کرا، 1992) را تکميل کردند. بر اساس پرسشنامه سنجش سريع سوء مصرف مواد مخدر، دانشجويان به چهار گروه غيرمصرف کننده (205 نفر)، سوء مصرف کنندگان فعلي (77 نفر) سوء مصرف کنندگان سابق (31 نفر) و وابسته به مواد (33 نفر) تقسيم شدند. نتايج تحليل واريانس يک راهه نشان داد که بين گروه ها در وظيفه شناسي، مقبوليت و آزرده گرايي تفاوت معنادار وجود دارد. دانشجويان غيرمصرف کننده باوجدان تر و مقبول تر از دانشجويان سوء مصرف کننده فعلي و وابسته به مواد بودند، و در مقايسه با دانشجويان وابسته به مواد مخدر در عامل روان آزردگي گرايي نمره پايين تري داشتند. همچنين، تفاوت معناداري بين سوء مصرف کنندگان سابق و سه گروه ديگر در پنج عامل وجود نداشت. در مجموع، يافته ها نشان مي دهند که رگه هاي شخصيت يکي از عوامل تعيين کننده در گرايش دانشجويان به سوء مصرف و وابستگي به مواد هستند

ساختار عاملی و همسانی درونی زیرمقیاس هویت سیاهه مراحل روانی اجتماعی اریكسون

هدف اين مطالعه، آزمون ساختار عاملي و همساني دروني زيرمقياس 12 ماده اي هويت از سياهه مراحل رواني اجتماعي اريکسون (روزنتال، گورني و مور، 1981) بود. نمونه پژوهش را 594 دانش آموز 12 تا 13 ساله (297 دختر، 297 پسر) تشکيل داد. نتايج تحليل عاملي اکتشافي دو عامل را شناسايي کرد که 39.93 درصد واريانس را تبيين مي کردند: انسجام هويت (24.66 درصد) و سردرگمي هويت (15.27 درصد). همساني دروني عوامل انسجام هويت و سردرگمي هويت به ترتيب 0.694 و 0.632 بود. نتايج تحليل عامل تاييدي نشان دادند که مدل دو عاملي نسبت به مدل تک عاملي برازش بهتري با داده ها دارد

رابطه كمال گرایی و فرسودگی در ورزشكاران نخبه دارای معلولیت های جسمانی - حركتی

هدف اين تحقيق تعيين رابطه کمال گرايي و فرسودگي در ورزشکاران نخبه معلول جسماني - حرکتي بود. 118 نفر (با ميانگين سني 24.83±5.74 سال، سابقه ورزشي 12.43±6.53 سال و سابقه رقابتي 8.39±4.40 سال) از ورزشکاران حاضر در بازي هاي آسيايي گوانجو در سال 2010، به صورت داوطلبانه مقياس کمال گرايي مثبت و منفي (هاس و پراپاوسيس، 2004) و پرسشنامه فرسودگي ورزشکار (رادک و اسميت، 2001) را تکميل کردند. ضرايب همبستگي پيرسون نشان دادند که (1) کمال گرايي مثبت، روابط منفي معنادار با کاهش احساس پيشرفت، خستگي جسماني / هيجاني، احساس بي ارزشي و سطح کلي فرسودگي دارد، و (2) رابطه کمال گرايي منفي فقط با بعد کاهش احساس پيشرفت، معنادار بود. نتايج تحليل رگرسيون نشان دادند که تنها کمال گرايي مثبت پيش بيني کننده معنادار سطح کلي فرسودگي است. بر اساس يافته ها، وجود گرايش هاي کمال گرايي مثبت در پيشگيري از اثرات مخرب فرسودگي در ورزشکاران معلول جسماني - حرکتي موثر است

حمایت اجتماعی ادراك شده و تنیدگی تحصیلی: نقش تفاوت های جنسی و فرهنگی

مطالعه حاضر با هدف آزمون اثرات تعديل کننده گروه هاي فرهنگي و جنسي در رابطه بين حمايت اجتماعي ادراک شده و تنيدگي تحصيلي در بين دانشجويان دختر و پسر ايراني و سوئدي انجام شد. 212 دانشجو (112 ايراني: 34 پسر، 78 دختر؛ 100 سوئدي: 29 پسر، 71 دختر) به مقياس چندبعدي حمايت اجتماعي ادراک شده (زيمت، دالم، زيمت و فارلي، 1988) و پرسشنامه تنيدگي تحصيلي (زاژاکووا، لينچ و اسپنشاد، 2005) پاسخ دادند. نتايج تحليل رگرسيون سلسله مراتبي نشان دادند: 1) در دانشجويان ايراني رابطه بين حمايت اجتماعي ادراک شده و تنيدگي تحصيلي منفي و معنادار اما در دانشجويان سوئدي منفي و غيرمعنادار است، و 2) در دانشجويان ايراني و سوئدي رابطه بين حمايت اجتماعي ادراک شده و تنيدگي تحصيلي در دو جنس منفي و غيرمعنادار است. در مجموع، نتايج مطالعه حاضر در پيش بيني تجارب تحصيلي تنيدگي زا در دانشجويان بر عدم تشابه ويژگي هاي کنشي مفهوم حمايت اجتماعي در دو فرهنگ و در مقابل، بر تشابه ويژگي هاي کنشي حمايت اجتماعي ادراک شده در دو جنس تاکيد کرد

پیوند مادری و نشانه های آسیب پذیری مرتبط با خوردن: نقش واسطه ای باورهای اختلال خوردن و ناگویی خلقی

هدف پژوهش حاضر آزمون يک مدل نظري رابطه غيرمستقيم بين پيوند مادري و آسيب پذيري مرتبط با خوردن از طريق دو متغير ميانجي ناگويي خلقي و باورهاي اختلال خوردن بود. نمونه اي مشتمل بر 525 دانش آموز دبيرستاني و پيش دانشگاهي (215 دختر، 210 پسر) از شهرستان هاي مرکزي استان مازندران به شيوه خوشه اي تصادفي انتخاب شدند. شرکت کنندگان سياهه اختلال خوردن (گارنر و ديگران، 1987)، مقياس ناگويي خلقي (بگبي و ديگران، 1994)، پرسشنامه باور اختلال خوردن (کوپر و ديگران، 1997)، و ابزار پيوند مادري (پارکر و ديگران، 1979) را تکميل کردند. نتايج مدل يابي معادلات ساختاري نشان دادند که پيوند مادري از طريق ناگويي خلقي با نشانه هاي آسيب پذيري مرتبط با خوردن رابطه غيرمستقيم منفي معنادار دارد. با اين حال، رابطه پيوند مادري با آسيب پذيري مرتبط با خوردن از طريق متغير ميانجي باورهاي اختلال خوردن معنادار نبود. بر مبناي يافته هاي پژوهش حاضر، تحکيم پيوند مادري مي تواند در پيشگيري اختلال خوردن نوجوانان نقش مهمي داشته باشد.

 

ویژگی های مختص به فرهنگ در ارزش های ایرانیان: بررسی در سه نمونه از سه نسل

اين مطالعه ويژگي هاي مختص به فرهنگ ارزش هاي ايرانيان را شناسايي و خاستگاه هاي الگوي ارزشي خاص آن را بر حسب تاثيرهاي علي شرايط اجتماعي - سياسي تبيين مي کند. در سه مطالعه مجزا، سه گروه سني (15-17 سال، 1532 نفر؛ 18-26 سال، 600 نفر؛ 24-62 سال، 821 نفر) با «زمينه ياب ارزشي شوارتز» (شوارتز، 1992) و نسخه 40 ماده اي «پرسشنامه تشبيهي ارزش» (شوارتز و ديگران، 2001) ارزيابي شدند، و از خلال «تحليل هاي جداگانه کوچکترين فضا» در باب روابط ساختار ارزشي براي هر نمونه و مقايسه آن با الگوي اصلي (ارزش هاي بنيادي انساني؛ شوارتز، 1992، 1994) تفاوت هاي بين فرهنگي محتمل بازنمايي شد. آن چنان که انتظار مي رفت مواردي از انحراف از الگوي نظري مشاهده شد که بيانگر تاثير ايدئولوژي اسلامي انقلابي در عرصه اجتماعي - سياسي است: (1) رابطه پويشي ابعاد مرتبه بالاتر «تعالي خود» و «گسترش خود» در هر سه نمونه نقض شد، (2) همچون نمونه هاي اروپاي شرقي، در بعد «تعالي خود» کانوني از ارزش هاي اجتماعي - سياسي شکل گرفت، (3) ارزش «معتدل» از مجموعه ارزش هاي سنت و مذهب بيرون رانده شد، و (4) در تاثيرهاي افتراقي جو سياسي - اجتماعي بر ارزش هاي نسل هاي جوان تر نسبت به بزرگسالان، نکته شايان توجه اينکه نوجوانان از کنش ارزش هاي تعالي جويي در دو سطح روابط نزديک (خيرخواهي) و گسترده (جهان شمولي نگري) به ادراکي متجانس و پيوسته نائل نمي گردند

رابطه تاب آوری و خودپنداشت با خودكارآمدی معلولان جسمی دختر: نقش واسطه ای خلاقیت

پژوهش حاضر با هدف تعيين نقش پيش بيني کنندگي تاب آوري و خودپنداشت با ميانجي گري خلاقيت بر ميزان خودکارآمدي معلولان جسمي دختر 15 سال به بالاي شهرستان گرگان در سال 1390 انجام شد. 71 نفر به مقياس تاب آوري کانر - ديويدسون (2003)، آزمون خودپنداشت راجرز (1951)، پرسشنامه خلاقيت عابدي (1371) و مقياس خودکارآمدي عمومي شرر (1982) پاسخ دادند. نتايج مدل يابي معادلات ساختاري نشان دادند که اثر غير مستقيم تاب آوري و خودپنداشت با ميانجي گري خلاقيت در بعد سيالي و ابتکار معنادار و اثر تاب آوري بر خودکارآمدي از طريق خلاقيت در بعد انعطاف پذيري معنادار نيست. همچنين اثر خودپنداشت بر خودکارآمدي به واسطه خلاقيت در بعد انعطاف پذيري معنادار و اثر تاب آوري و خودپنداشت بر خودکارآمدي به واسطه خلاقيت در بعد بسط، معنادار به دست نيامد. بنابراين، مي توان نتيجه گرفت که ابعاد سيالي و ابتکار، ميانجي رابطه تاب آوري و خودکارآمدي و ابعاد سيالي، ابتکار و انعطاف پذيري، ميانجي رابطه خودپنداشت با خودکارآمدي هستند.

رابطه سبك های تفكر و راهبردهای یادگیری با انگیزش پیشرفت

پژوهش حاضر به منظور تعيين رابطه بين سبک هاي تفکر و راهبردهاي يادگيري با انگيزش پيشرفت انجام شد. نمونه اي متشکل از 267 دانش آموز دختر پايه دوم رشته رياضي و فيزيک منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران به روش تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سياهه سبک تفکر (TSI؛ استرنبرگ و واگنر، 1992)، پرسشنامه راهبردهاي يادگيري (LSQ؛ وين اشتاين و ماير، 1998) و انگيزش پيشرفت (ACMT؛ باهارگاوا، 1994) پاسخ دادند. داده هاي پژوهش با آزمون همبستگي و تحليل رگرسيون چند متغيري گام به گام مورد تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان دادند که 1) سبک هاي تفکر و راهبردهاي يادگيري با انگيزش پيشرفت ارتباط مثبت معنادار دارند، 2) از ميان راهبردها، مديريت زمان بيشترين توان تبيين انگيزش پيشرفت را دارد، 3) از بين سبک هاي تفکر، سبک تفکر قانون گذار و قضاوت گر توان تبيين انگيزش پيشرفت را دارند و 4) اضطراب نيز به منزله يکي از مولفه هاي راهبردهاي يادگيري با کاهش انگيزش پيشرفت رابطه دارد. در نهايت، ضرورت شناسايي سبک هاي تفکر و راهبردهاي يادگيري دانش آموزان نيز مورد تاکيد قرار گرفت.

ارتباط اضطراب، خودكارآمدی و كمال گرایی با اهمال كاری در تدوین پایان نامه

هدف اين پژوهش تعيين نقش اضطراب، خودکارآمدي و کمال گرايي در پيش بيني اهمال کاري پايان نامه بود. با استفاده از روش نمونه برداري در دسترس 198 دانشجوي کارشناسي ارشد انتخاب شدند و به مقياس هاي اهمال کاري پايان نامه (ماسزينسکي و آکاماتسو، 1991)، پرسشنامه ارزيابي پايان نامه (وارني، 2003)، کمال گرايي چندوجهي (هويت و فلت، 1991)، و فرم خودگزارش دهي اضطراب پايان نامه (گريفين، 2002) پاسخ دادند. نتايج آزمون همبستگي پيرسون و رگرسيون گام به گام نشان دادند که بين اهمال کاري تهيه پايان نامه با اضطراب پايان نامه و کمال گرايي جامعه مدار همبستگي مثبت معنادار و بين اهمال کاري پايان نامه با خودکارآمدي پايان نامه و کمال گرايي خودمدار همبستگي منفي معنادار وجود دارد. نتايج تحليل رگرسيون گام به گام نيز آشکار کردند که در مجموع سه متغير اضطراب پايان نامه، خودکارآمدي پايان نامه و کمال گرايي جامعه مدار به ترتيب، بيشترين سهم را در پيش بيني اهمال کاري پايان نامه دارند. از آنجايي که متغيرهاي مذکور نقش موثري در اهمال کاري پايان نامه دارند، ضروري است که دانشگاه ها توجه بيشتري به عوامل تاثيرگذار در کاهش اضطراب و کمال گرايي جامعه مدار و بالابرنده خودکارآمدي داشته باشند تا از اين طريق اهمال کاري تهيه پايان نامه کاهش يابد.

كیفیت زندگی مرتبط با سلامت در نوجوانان: تفاوت های بهداشت روانی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی، جنس و سن

پژوهش حاضر به منظور تعيين وضعيت کيفيت زندگي مرتبط با سلامت دانش آموزان با توجه به تفاوت هاي موجود در وضعيت بهداشت رواني، اجتماعي - اقتصادي، جنس و سن انجام گرفت. 551 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمايي و دبيرستان شهر يزد (275 دختر، 276 پسر) به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه کيفيت زندگي مرتبط با سلامت کيداسکرين-52 (ريونز - سيبرر و ديگران، 2005)، پرسشنامه بررسي نقاط قوت و مشکلات (گودمن، 1997) و پرسشنامه ويژگي هاي اجتماعي - اقتصادي (گرمارودي و مرادي، 1389) پاسخ دادند. نتايج نشان دادند که 1) در مقياس هاي بهزيستي جسماني، بهزيستي رواني، ارتباط با والدين و زندگي خانوادگي، حمايت اجتماعي و همسالان و خودمختاري، پسران وضعيت بهتري نسبت به دختران دارند، 2) دانش آموزان مقطع راهنمايي در تمام ابعاد پرسشنامه کيداسکرين-52 به جز سه بعد حمايت اجتماعي و همسالان، پذيرش اجتماعي و مزاحمت و منابع مالي وضعيت بهتري نسبت به دانش آموزان دبيرستاني به دست آوردند، و 3) در مقياس هاي بهزيستي جسماني، ارتباط با والدين و زندگي خانوادگي، منابع مالي و بهزيستي رواني بين دانش آموزان داراي وضعيت اجتماعي - اقتصادي بالا و پايين تفاوت معنادار وجود دارد. نتايج آزمون تحليل واريانس يک متغيري در مورد مقايسه گروه هاي بهنجار، مرزي و نابهنجار نشان داد که گروه بهنجار وضعيت بهتري در مقياس هاي خلق و هيجان ، پذيرش اجتماعي و مزاحمت، بهزيستي رواني و ادراک خود نسبت به گروه نابهنجار دارد.

نقش واسطه ای نگرانی در رابطه بین راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان و افسردگی و اضطراب

هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي نگراني در رابطه بين راهبردهاي نظم دهي شناختي هيجان و افسردگي و اضطراب بود. 367 دانشجو (288 مرد، 79 زن) به روش نمونه برداري طبقه اي از دانشکده مهندسي دانشگاه علوم تحقيقات فارس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سياهه افسردگي بک (بک، استير و براون، 1996)، سياهه اضطراب بک (بک و اپستين، 1993)، پرسشنامه نگراني پنسيلوانيا (مي ير، ميلر، متزيگر و بورکووک،1990) و پرسشنامه نظم دهي شناختي هيجان (گارنفسکي، کرايچ و اسپينهاون، 2002) پاسخ دادند. براي تحليل يافته ها از آزمون همبستگي، تحليل رگرسيون و تحليل مسير استفاده شد. نتايج نشان دادند با واسطه گري نگراني، راهبردهاي سازش نايافته نظم دهي شناختي هيجان (راهبرد نشخوار فکري) با افسردگي و اضطراب رابطه مثبت و راهبردهاي سازش يافته نظم دهي شناختي هيجان (تمرکز مثبت مجدد) با افسردگي و اضطراب رابطه منفي دارد. در مجموع، مي توان نتيجه گرفت که راهبردهاي نظم دهي شناختي هيجان نقش مهمي در پيش بيني نگراني، افسردگي و اضطراب ايفا مي کنند.

« بعدی  ۳۳۶  ۳۳۵  ۳۳۴  ۳۳۳  ۳۳۲  ۳۳۱  ۳۳۰  ۳۲۹  ۳۲۸  ۳۲۷  ۳۲۶  ۳۲۵  ۳۲۴  ۳۲۳  ۳۲۲  ۳۲۱  ۳۲۰  ۳۱۹  ۳۱۸  ۳۱۷  قبلی »