XML بررسی استرس کارکنان شرکت پالایش نفت تبریز و رابطه آن با آسیب‌پذیری‌های روانی‌ و جسمانی براساس مدل همخوانی فرد – محیط

استرس براساس دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته که یکی از آن‌ها، مدل همخوانی فرد- محیط است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نیکویی برازش مدل ناهمخوانی فرد- محیط با استرس و بازتاب‌های آن به‌صورت عوارض روانی‌ است. آزمودنی‌های پژوهش، شامل 985 نفر با میانگین سنی و سنوات خدمت به ترتیب 5/42 و 19 سال هستند که در 8 گروه شغلی مشغول به‌کارند و به‌صورت سرشماری در پژوهش شرکت کرده‌اند. به‌علاوه، مسئولان پالایشگاه نیز 111 پرسشنامه برای کارکنان در این مورد تکمیل کردند. ابزار پژوهش در دو بخش کلی پرسشنامه کارکنان که بر بررسی همخوانی فرد- محیط ذهنی و پرسشنامه مسئولان که به بررسی همخوانی فرد- محیط عینی می‌پردازد، بوده است. علاوه بر این، کلیه آزمودنی‌ها‌ به پرسشنامه استرس شغلی، و چک‌لیست نشانه‌یابی 90 سؤالی (SCL-90-R) نیز پاسخ گفتند. نتایج حاصل حاکی است که بین فرد و محیط، ناهمخوانی و عدم تطابق در دو بعد توانایی‌های فردی- خواسته‌های محیطی، و امکانات محیطی – انتظارات فردی وجود دارد. به‌علاوه، اظهارات مسئولان در مورد ناهمخوانی فردی- محیطی کارکنان با اظهارات خود کارکنان تفاوت بارز و معنا‌دار دارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای توانایی‌های فردی، تقاضاهای محیطی و امکانات محیطی در تغییر فشار روانی‌ کارکنان تأثیر منفی و معکوس داشته، ولی متغیرهای ارزش‌ها و انتظارات فردی تأثیر مثبت و مستقیم داشته است. نهایتاً نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام دیگر مشخص کرد که از دو بعد توانایی‌های فردی- خواسته‌های محیطی، و امکانات محیطی- انتظارات فردی فقط متغیر دوم (امکانات محیطی- انتظارات فردی) وارد مدل رگرسیون شده و در تغییرات متغیر فشار روانی‌ تأثیرات معنا‌دار داشته است. بنابراین، نتایج پیشنهاد می‌کنند که مدل همخوانی فرد- محیط می‌تواند مدل مناسب در تبیین میزان فشار روانی‌ ‌باشد.

مطالعه برخی ویژگی‌های روان‌‌سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی (QLQ)

هدف اساسی مطالعه کنونی بررسی برخی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی (QLQ) بوده است. پرسشنامه حاضر،یکی از پرسشنامه‌هایی است که به‌منظور سنجش کیفیت زندگی افراد بزرگسال توسط ایوانس و کوپ در سال 1989 تهیه گردید. پرسشنامه یاد شده 16 بعد از کیفیت زندگی را پوشش می‌دهد و جمعاً دارای 192 سؤال است.مفروضه اساسی پرسشنامه یاد شده این است که رفتارهای افراد در پاسخ به جنبه‌های خاص محیطی می‌تواند معرف کیفیت زندگی تلقی شود. بدین‌‌خاطر QLQ کوشیده تا شاخصی چند بعدی از رفتارهای فردی را مشخص سازد. در بررسی حاضر، 400 معلم شاغل در دبیرستان‌های شهر تهران (200 مرد و 200 زن) به‌صورت خوشه‌ای مرحله‌ای از مناطق شمال، جنوب، شرق و غرب انتخاب گردیدند. نتایج به‌دست آمده نشان داد که QLQ از آلفای کرونباخ مناسبی در کل ودر نیمه اول و دوم برخوردار بوده و ضریب پایایی (reliability) و همبستگی دو نیمه آزمون نیز مناسب ارزیابی شده است. ضرایب همبستگی مربوط به بازآزمایی 16 خرده مقیاس QLQ در همه موارد مثبت و معنادار بوده است. از طرف دیگر براساس نظر مؤلفین پرسشنامه، هر ماده‌ای از خرده مقیاس‌ها که همبستگی‌اش با دیگر خرده مقیاس‌ها از زیر مجموعه خود بیش‌تر بوده حذف شده ودر نهایت 163 ماده باقی مانده است. مقایسه نتایج زنان و مردان و نمونه‌های ایرانی و غیرایرانی درخرده مقیاس‌های QLQ نشانگر تفاوت معنادار یافته‌ها در مورد برخی از خرده مقیاس‌ها است، گرچه تفاوت نمونه‌های ایرانی و غیرایرانی در سیزده خرده مقیاس مشهود است. هنجارگزینی مربوط به نمونه‌های ایرانی براساس مواد اصلی پرسشنامه و مواد حذف شده در جدول‌های مربوطه ارائه شده است.

تأثیر طبقه اجتماعی بر کیفیت ادراک بیماران آرتریت روماتویید از علائم بیماری و درد

این مقاله به بررسی تأثیر خاستگاه طبقاتی بیماران آرتریت روماتویید بر کیفیت ادراک و تفسیر آن‌ها از بیماری شان در قالب مدل خودگردانی لونتال و دیگران‌‌ می‌پردازد.
مطالعه حاضر با روش پیمایشی و به‌صورت مقطعی انجام شده است. داده‌های این پژوهش از 146 بیمار سرپایی جمع‌آوری شد که به‌صورت تصادفی از میان مبتلایان به بیماری آرتریت روماتوییدی انتخاب شدند و در فاصله زمانی دو ماه در شهر اصفهان به دو مرکز دولتی و خصوصی ارائه‌دهنده مراقبت‌های این بیماری مراجعه کرده بودند. ابزار گردآوری داده‌ها عبارت بود از پرسشنامه اصلاح شده ادراک بیماری (IPQ-R) نتایج به‌دست آمده تفاوت معنادار بیماران آرتریت روماتویید را با خاستگاه طبقاتی مختلف در زمینه ادراک بیماری نشان داده است. مقایسه پاسخ‌های بیماران به 10 بعد از متغیر ادراک بیماری نیز تفاوت معنادار بیماران سه طبقه اجتماعی را در مورد سه بعد کنترل درمان، انسجام بیماری، و کنترل شخصی نشان داده است. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه نیز نشان داده که متغیر محل اقامت (متغیر اجتماعی- دموگرافیک) در مرحله اول، وضعیت بیمه بیماران آرتریت روماتویید و تعداد دفعات مراجعه به پزشک بر اثر آرتریت روماتویید در مرحله دوم، و خاستگاه طبقاتی بیماران آرتریت روماتویید در مرحله سوم، توانسته‌اند به‌ترتیب 5/4 درصد، 9/17 درصد و 6/2 درصد از واریانس متغیر تحت مطالعه ادراک بیماری را تبیین کنند.

بررسی خشونت خانوادگی در خانواده‌های تهرانی

تحقیق کنونی به عواملی که می‌توانند موجبات خشونت خانوادگی را در خانواده‌های تهرانی سبب شوند، می‌پردازد و این سؤالات را که آیا خشونت خانوادگی با عقاید و باورهای نادرست فرهنگی و نیز شاهد خشونت بودن در دوران کودکی ارتباط دارد، مورد مطالعه قرار می‌دهد. بدین‌‌‌منظور، پرسشنامه‌های پژوهشگر ساخته میان 50 زوج توزیع گردید که به شکل تصادفی، از میان زوجینی که به علت خشونت خانوادگی درخواست طلاق داشتند و به سه دادگاه و نیز پزشکی قانونی مراجعه کرده، انتخاب شده بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که مردان، عواملی مانند فقدان ارتباط کلامی و بهانه‌گیری همسرشان درخصوص فرزندان را عمدتاً عوامل مورد اختلاف می‌پنداشتند، در حالی‌که‌ زنان عواملی مانند کنترل بیش از حد همسر، بهانه‌گیری همسر درخصوص غذا و فقدان همکاری همسر در رسیدگی به امور منزل را عوامل مورد اختلاف گزارش کردند. علاوه بر این، نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که ارتباط معناداری میان خشونت خانوادگی و عقاید و باورهای نادرست فرهنگی و نیز شاهد خشونت بودن در دوران کودکی وجود دارد.

نقش باورهای مرتبط با درد در سازگاری با بیماری سرطان

مقاله حاضر رابطه بین باورهای مربوط به درد و درد سرطان و تأثیر این باورها را بر سطح سازگاری بیماران مبتلا به سرطان مورد مطالعه قرار داده است. در این مطالعه ۲۳۲ بیمار با میانگین سنی ۶/۳۴ سال (26/15=SD) شرکت داشتند. تمام بیماران پرسشنامه اطلاعات عمومی و پرسشنامه ادراک‌ها و باورهای مربوط به درد را تکمیل کردند. ۱۳۲ نفر از این بیماران پرسشنامه زمینه‌یابی سلامت (فرم کوتاه ۳۶ سؤالی) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل ساختار عاملی پرسشنامه ادراک‌ها و باورهای درد به استخراج ۴ عامل منجر گردید. این عوامل به شرح زیر نام‌گذاری شد: باور به استمرار درد در آینده، باور به ثبات درد در زمان حال، باور به اسرار‌آمیز بودن درد و سرزنش کردن خود به خاطر درد. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) عبارات تشکیل‌دهنده ۴ عامل مذکور بین ۷۰/۰ تا ۷۷/۰متغیر بود. این ضرایب حاکی از همسانی درونی قابل قبول عوامل پرسشنامه مورد مطالعه است. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که باورهای مربوط به درد با شدت درد و میزان اختلال در عملکرد روزانه رابطه دارد. همچنین همبستگی‌های معناداری بین باور به استمرار درد در آینده، باور به ثبات درد در زمان حال و باور به اسرار‌آمیز بودن درد و بسیاری از شاخص‌های سلامت وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که پس از کنترل عامل سن، باور عمیق‌تر به ثبات درد در زمان حال، پیش‌بینی‌‌کننده درد شدیدتر و اختلال بیش‌تر در عملکرد روزانه است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری حاکی از آن است که پس از کنترل شدت درد، باور عمیق‌تر به ثبات درد در زمان حال پیش‌بینی‌‌کننده درد بدنی بیش‌تر و سلامت عمومی و سرزندگی ضعیف‌تری است؛ همین تحلیل‌ها نشان داد که باور عمیق‌تر به استمرار درد در آینده پیش‌بینی‌‌کننده سلامت عمومی ضعیف‌تر و نیز باور عمیق‌تر به اسرارآمیز بودن درد پیش‌بینی‌‌کننده سلامت عمومی و سلامت روانی‌ ضعیف‌تری است. برخی از کاربردهای بالینی این یافته‌ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.

استفاده از رویکرد نشر اطلاعات در برنامه‌های پیشگیری از اعتیاد در میان نوجوانان

)
یکی از برنامه‌های پیشگیری در مقابل اعتیاد، استفاده از رویکرد نشر اطلاعات در برنامه پیشگیری از اعتیاد است. در این‌گونه برنامه‌ها تصور می‌شود که افراد، اطلاعاتی را در مورد نتایج اعتیاد کسب می‌کنند. نوجوانانی که با تجارب منفی معتادان خود معرف و خانواده‌های‌شان مواجه گردیده‌اند می‌توانند مقدار زیادی در مورد نتایج منفی اعتیاد بیاموزند و رفتار‌ها و نظر خود را در آینده براساس آن تنظیم کنند. در این پژوهش معتادان خود معرف و خانواده‌ ایشان با هدف توضیح نتایج منفی اعتیاد و تأثیر مخرب آن بر زندگی روانی‌ اجتماعی‌شان در دبیرستان‌ها حضور یافتند. بیش از هزار نفر از دانش‌آموزان دبیرستان به‌عنوان‌ گروه تجربی بعد از پاسخ گویی به آزمون سنجش نگرش نسبت به اعتیاد در این برنامه در قالب 7 جلسه حضور یافتند. آنان همچنین به این آزمون بعد از حضور در این جلسات، مجدداً پاسخ دادند. نتایج نشان می‌دهد که تفاوت معناداری در نگرش دانش‌آموزان نسبت به اعتیاد ایجاد گردید، به‌طوری که در مقایسه با گروه کنترل که حضوری در برنامه‌های مواجهه نداشت، نظر آزمودنی‌ها در گروه آزمایشی در نتیجه مواجهه با معتادان و خانواده‌هایشان، در مورد اعتیاد منفی‌تر گردید.

بررسی کارایی بازی درمانی رفتاری شناختی روی پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال سلوک

در این پژوهش، کارایی بازی درمانی رفتاری شناختی روی پرخاشگری کودکان پسر 11-8 ساله مبتلا به اختلال سلوک، ساکن در مراکز بهزیستی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه این پژوهش 24 نفر بود که از میان 75 کودک ساکن 3 مرکز بهزیستی، پس از تکمیل پرسشنامه CSI-4 توسط مربیان انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. سپس چک لیست پرخاشگری توسط مربیان در هر دوگروه تکمیل شد و جلسات بازی درمانی رفتاری شناختی به مدت 5 هفته و در 10 جلسه روی گروه آزمایشی توسط درمانگر و دو کمک‌درمانگر که از کودکان نرمال ساکن همان مراکز بودندانجام گرفت. پس از اتمام جلسات درمان، دوباره چک لیست پرخاشگری در هر دو گروه کنترل و آزمایشی توسط همان مربیان تکمیل شد و نتایج توسط آزمون «تی» برای گروه‌های مستقل مورد مقایسه قرار گرفت.نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در تفاضل نمرات پیش آزمون– پس آزمون پرخاشگری به نفع گروه آزمایشی وجوددارد.

مقایسه اثربخشی دو شیوه شناختی - رفتاری و آموزش والدین در افزایش عزت نفس دانش‌آموزان

هدف از انجام این پژوهش، بررسی و مقایسه اثربخشی دو شیوه شناختی - رفتاری و آموزش والدین در افزایش عزت نفس دانش‌آموزان بود. طرح تحقیق، تجربی و از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل است. به این منظور، شش کلاس از بین کلاس‌های سال دوم راهنمایی شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب و آزمون عزت نفس الیس پوپ به عنوان پیش‌آزمون روی آن‌ها اجرا گردید. سپس در هر کلاس، پانزده نفر از دانش‌آموزانی که نمره عزت نفس آن‌ها زیر نقطه برش بود، انتخاب و به صورت تصادفی به گروه‌های آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. چهار گروه آزمایشی (دو گروه دختران و دو گروه پسران) به دو شیوه تحت آموزش قرار گرفتند. در گروه‌های شناختی – رفتاری دختران و پسران، آموزش‌هایی به دانش‌آموزان داده شد و در گروه‌های آموزش والدین، والدین دانش‌آموزان تحت آموزش‌های خاص قرار گرفتند. در گروه کنترل هیچ مداخله‌ای اعمال نگردید. پس از اتمام جلسات و اجرای پس‌آزمون، نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوراهه و سه‌راهه و آزمون‌های تعقیبی لازم تحلیل گردید. نتایج به این قرار است: آموزش شناختی - رفتاری، عزت نفس دانش‌آموزان دختر را به طور مؤثر افزایش می‌دهد، و آموزش والدین در افزایش عزت نفس دانش‌آموزان پسر مؤثر است. دو شیوه مذکور تمام ابعادت عزت نفس، شامل عزت نفس کلی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و جسمی را همزمان افزایش داده، تغییر در یک بعد چشمگیرتر از سایر ابعاد نیست.

بررسی رابطه ساخت ارزشی خانواده با حرمت خودِ دانش‌آموزان

نظام ارزشی و حرمت خود، دو مؤلفه اساسی سلامت روانی و اجتماعی به حساب می آیند. ترجیحات ارزشی گاهی تعیین‌کننده مسیر زندگی هستند و با اثرگذاری بر سبک تربیت، رفتار و شخصیت فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش، فرض بر این است که نوع ترجیح حرمت خود فرزندان را به عنوان یک مؤلفه مهم سلامت روانی تحت تأثیر قرار می دهد و این تأثیر در مناطق مختلف متفاوت است. حرمت خود از مؤلفه‌های بنیادی سلامت روانی است. این مطالعه در پی بررسی رابطه بین ساخت ارزشی خانواده و حرمت خودِ دانش‌آموزان پایه دوم و سوم مدارس متوسطه شهر تهران بوده است. بدین منظور 212 نفر آزمودنی پس از نمونه‌گیری خوشه‌ای به طور تصادفی از بین دانش‌آموزان پایه‌های دوم و سوم دوره متوسطه در رشته ریاضی فیزیک از پنج منطقه جغرافیایی شامل شمال، غرب، مرکز، شرق و جنوب تهران به همراه 212 نفر از والدین آن‌ها انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی حرمت خود دانش‌آموزان از پرسشنامه «حرمت خود کوپراسمیت» و برای بررسی ترجیحات ارزشی از آزمون «آلپورت - ورنون – لیندزی» استفاده شده است. داده‌ها علاوه بر توصیف با روش‌های استنباطی (همبستگی، آنوا و تحلیل رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند. نتایج تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داده که بین برخی از رحجان‌های ارزشی خانواده‌ها و حرمت خود دانش‌آموزان با درجه اطمینان 95 درصد رابطه معنادار وجود دارد. البته نوع این ترجیحات بر حسب مناطق تغییر می‌کند. هر چند جهت‌گیری ارزشی اجتماعی رابطه معنادار معکوس با حرمت خود فرزندان دارد، ولی برخی رحجان‌های ارزشی تأثیر مستقیم از جانب مادر بر حرمت خود فرزندان دارد. به طور کلی به نظر می‌رسد تأثیر رحجان‌های ارزشی متفاوت بر حسب جنسیت، نوع والدین (پدر یا مادر) و منطقه جغرافیایی متفاوت است.

اشتغال زنان و ضرورت کنترل فشارهای ناشی از کار خانگی

غالباً خانه‌داری، اشتغال خاص زنان تلقی می‌شود، حتی اگر آن‌ها در پایگاه‌های شغلی همطراز با شوهرانشان شاغل باشند. به همین دلیل، مسئولیت‌های خانوادگی و به ویژه وجود فرزندان خردسال، کار آن‌ها در خارج از خانه را تحت تأثیر قرار می‌دهد و آن‌ها را وادار می‌کند که برای تثبیت هویت شغلی خود به فشارهای ناشی از اضافه بار نقش و تداخل نقش‌ها تن در دهند و درعین حال بکوشند به هر قیمت، تعادل لرزان میان تعهداتشان در برابر خانواده و کار را حفظ کنند. در شرایطی که این وضع اجتناب‌ناپذیر است وجود کدام ویژگی‌های شغلی و خانوادگی می‌تواند به زنان شاغل در مدیریت نقش‌های چندگانه و کاهش فشار کمک کند؟ در پژوهش حاضر سعی شده با انجام یک بررسی پیمایشی در بین 311 زن شاغل دارای همسر در دو منطقه از شهر تهران به این پرسش پاسخ داده شود . نتایج حاکی از آن است که مشارکت همسر در کار خانه، تحصیلات وی، احساس برابری زوجین در تقسیم کار خانگی، میزان رضایت زنان از شغل خود، انگیزه اشتغال، محتوای شغل، انعطاف شغلی ، سابقه کار و حجم ساعات کار هفتگی ، منابع مطلوبی برای زنان در جهت انطباق با فشار به شمار می‌آیند.

بررسی رابطه سبک‌های مقابله‌ای و سلامت روانی در دانش آموزان دبیرستانی

یکی از متغیرهای مؤثر بر سلامت روانی در دوره نوجوانی، سبک مقابله‌ای است که نوجوان برای رویارویی با فشارهای روانی محیط خود به کار می‌گیرد. هدف این تحقیق، بررسی این مطلب بود که تا چه حد سبک‌های مقابله‌ای مورد استفاده نوجوانان می‌توانند سلامت روانی آن‌ها را پیش‌بینی کنند. به این منظور 180 نفر (80 پسر و100 دختر) از دانش‌آموزان کلاس دوم دبیرستان از بین مدارس متوسطه شهرستان سپیدان به شیوه خوشه‌ای انتخاب گردیدند. برای سنجش سبک‌های مقابله‌ای از پرسشنامه جهت‌گیری‌های مقابله‌ای در برابر مشکلات و برای سنجش سلامت روانی از پرسشنامه سلامت عمومی استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک‌های مقابله‌ای مسأله مدار و منطقی توانستند شاخص‌های سلامتی، و سبک‌های مقابله‌ای هیجانی و ناکارآمد یا اجتنابی شاخص‌های بیماری را پیش‌بینی کنند. از سوی دیگر، پسران نسبت به دختران از سلامت روانی بیش‌تر برخوردار بودند، ولی در همه انواع سبک‌های مقابله‌ای، میانگین نمرات دختران بیش‌تر از پسران بود. این نتایج نشان می‌دهد که پیش گرفتن سبک‌های ناکارآمد و اجتنابی می‌تواند سلامت روانی نوجوانان را به خطر بیندازد و در پیش گرفتن سبک‌های مقابله‌ای مسأله مدار و منطقی می‌تواند اثر مثبتی بر سلامت روانی آن‌ها داشته باشد.

بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر الگوی 8 مرحله‌ای کش بر تصویر بدنی منفی دختران دانشجو

مطالعه‌ی حاضر، با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری، مبتنی بر الگوی 8 مرحله‌ای کش، بر تصویر بدنی منفی دختران انجام گردیده است. بدین خاطر در مرحله نخست 226 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد به وسیله پرسشنامه روابط چند بعدی خود – بدن (MBSRQ) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مرحله اول پژوهش نشان داد که 38 آزمودنی دارای ویژگی‌های تصویر بدنی منفی هستند. سپس به تصادف از 38 نفر یاد شده، 16 نفر برای شروع مرحله دوم پژوهش، یعنی مداخلات درمانی انتخاب شدند. 16 آزمودنی مورد نظر به تصادف در دو گروه 8 نفری برای تشکیل گروه‌های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آن‌گاه درمان شناختی – رفتاری مبتنی برالگوی 8 مرحله‌ای کش در مورد گروه آزمایشی اجرا شد و گروه کنترل در انتظار ماند. در پایان، پرسشنامه‌ی MBSRQ مجدد در مورد 16 نفر اجرا شد. تحلیل داده‌ها نشان داد که الگوی 8 مرحله‌ای کش، به طور کلی، تصویر بدنی منفی آزمودنی‌های گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. از سوی دیگر، تحلیل داده‌های مربوط به خرده آزمون‌ها نشانگر تفاوت معنادار دو گروه آزمایش و کنترل در مورد ارزیابی وضع ظاهر و گرایش به تناسب بوده، در حالی که در مورد خرده آزمون‌های گرایش به ظاهر، ارزیابی تناسب، وزن ذهنی و رضایت از نواحی بدنی این تفاوت دیده نشده است. در مجموع می‌توان گفت که شیوه‌ی درمان شناختی – رفتاری، مبتنی بر الگوی 8 مرحله‌ای کش، توانسته است تصویر بدنی منفی نمونه‌ای از دختران ایرانی را بهبود بخشد.

« بعدی  ۲۹۶  ۲۹۵  ۲۹۴  ۲۹۳  ۲۹۲  ۲۹۱  ۲۹۰  ۲۸۹  ۲۸۸  ۲۸۷  ۲۸۶  ۲۸۵  ۲۸۴  ۲۸۳  ۲۸۲  ۲۸۱  ۲۸۰  ۲۷۹  ۲۷۸  ۲۷۷  قبلی »