طرح واره های ناسازگار اولیه یک عامل خطر در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه

هدف: اختلال استرس پس از سانحه با ویژگیهاي شناختی زیادي ارتباط دارد که میتواند از
علایم این بیماري باشد و نظریهي طرحوارهاي در تبیین برخی از این ویژگیها ممکن است
مفید واقع شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی طرحوارههاي ناسازگار اولیه در مبتلایان به
اختلال استرس پس از سانحه است. روش: این پژوهش شامل سه گروه مبتلا به اختلال
استرس پس از سانحه، گروه غیرمبتلا و گروه بهنجار (گروهی که ترومایی تجربه نکرده
بودند) بود و هر گروه 20 آزمودنی را در بر میگرفت. این سه گروه در متغیرهاي سن و
I جنس همتا شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبهي بالینی ساختاریافته براي اختلالات محور
(interview (BDI-II) Beck depression) نسخهي دوم ،(SCID-I) DSM-IV در
anxiety interview Beck) سیاهه ي اضطراب بک ،(BDI II ) سیاههي افسردگی بک
(Maladaptive Schema (YSQ) Early) سیاههي طرحوارههاي ناسازگار اولیه ،((BAI)
بود. یافته ها : (Event Scale (IES-R) Impact of) و مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد
مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نمره ي t دادهها با روش تحلیل واریانس یکراهه و
مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در بیشتر طرح وارههاي ناسازگار اولیه (از قبیل
طرحوارههاي محرومیت هیجانی، رهاشدگی، بی اعتمادي، انزوا (کناره گیري اجتماعی)،
آسیبپذیري، بازداري هیجانی و خویشتن داري ناکافی) به طور معناداري بیش از سایر
گروههاست. نمرهي بیماران مبتلا به این اختلال در دو سیاههي افسردگی و اضطراب بک نیز
به طور معناداري بیشتر بود. نتیجهگیري: با توجه به نتایج میتوان گفت که نظریهي طرح واره
در آسیبشناسی و درمان اختلال استرس پس از سانحه، نقش مهمی دارد.

مفهوم خرد بر پایه ی دو رویکرد نظری متفاوت: یک همبستگی بنیادی

هدف: هدف پژوهش حاضر، کشف متغیر زیربنایی دو مجموعه مؤلفهي خرد با استفاده از
دو رویکرد مبتنی بر نظام دانش و ویژگیهاي شخصیتی است. روش: در این پژوهش،
یک نمونه شامل 155 شهروند تهرانی 18 سال به بالا ( 59 زن و 96 مرد) با روش
چندمرحلهاي انتخاب و دو مقیاس خودسنجی خرد با مؤلفههاي تجارب بحرانی، تنظیم
هیجان، مرور/تأمل، شوخطبعی، گشودگی و نیز عملکرد مرتبط با خرد را با مؤلفه هاي
دانش واقعی غنی، دانش راهکاري، بافتگرایی، نسبی گرایی ارزش ها و عدم قطعیت
تکمیل کردند. دادهها با روش همبستگی بنیادي تحلیل شد. یافتهها: تحلیل وجود یک
متغیر زیربنایی بین دو رویکرد را با 19 درصد واریانس مشترك نشان داد. نتیجه گیري :
یافتههاي پژوهش مؤید برخی شباهتها و تفاوتهاي دو رویکرد به مفهوم سازي خرد
بود که بر اساس وزنی که محققان به وجوه مختلف آن دادهاند، مورد بحث و تفسیر قرار
گرفت.

بررسی خصوصیات روان سنجی پرسش نامه ی نظریه ی ذهن کودکان

هدف: نظریهي ذهن یکی از موضوعات چالش برانگیز در روان شناسی رشد به شمار
میرود. هدف این پژوهش، بررسی پایایی و روایی پرسشنامهي نظریهي ذهن در کودکان
سه تا نُه ساله است. روش: پژوهش حاضر از نوع زمینه یابی است. بدین منظور 490
کودك ( 244 پسر و 246 دختر) از مقاطع پیشآمادگی، پیشدبستانی و دبستان با میانگین
2 به شیوهي خوشهاي (چندمرحلهاي) انتخاب شدند. براي / سنی شش و انحراف معیار 02
جمعآوري دادهها از مادران این کودکان خواسته شد تا پرسش نامه ي نظریه ي ذهن
هوتچینز ( 2012 ) را تکمیل کنند. بررسی پایایی مقیاس باز ضریب آلفاي کرونباخ و روایی
مقیاس با روش تحلیل عاملی تأییدي بررسی شد. یافتهها : نتایج نشان داد که ضریب
0 و براي هر کدام از / پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفاي کرونباخ براي کل مقیاس 77
0 است. نتایج / 0 و 74 /68 ،0/ عوامل در سه سطح ابتدایی، اساسی و پیشرفته به ترتیب 9
،CFI ،RMSEA ،AGFI ،GFI تحلیل عاملی تأییدي نیز با استفاده از شاخص هاي
نشاندهندهي برازش خوب مدل در تعیین عوامل به شکل اولیه IFI ،NFI
(هوتچینز، 2012 ) بود. نتایج هنجاریابی هم نشان داد که نمرات میانگین جمعیت ایرانی در
17 و 15 است و دختران و پسران /94 ، هر سه سطح اولیه، اساسی و پیشرفته به ترتیب 19
در مؤلفه هاي تئوري ذهن تفاوت معناداري ندارند. نتیجهگیري: پژوهش نشان داد که
پرسشنامهي نظریهي ذهن ابزاري پایا و روا براي سنجش نظریه ي ذهن در جمعیت
ایرانی است و محققان و متخصصان حوزه ي روانشناسی رشد می توانند از آن براي
سنجش نظریهي ذهن و ارائهي راه کارهاي تقویت تئوري ذهن در کودکان استفاده کنند.

اثربخشی آموزش مبتنی بر فراشناخت، بر تنظیم هیجانی و هیجان تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره متوسطه دوم

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر فراشناخت، بر تنظیم
هیجانی و هیجان تحصیلی ریاضی در دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران بود . روش:
جامعه آماري پژوهش شامل کلیه ي دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر تهران در سال
1392 بودند که از میان آنها 30 دانش آموز به شیوه ي نمونه گیري تصادفی - تحصیلی 93
خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و با طرح پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس
آزمون با گروه کنترل در گروه هاي آزمایش و کنترل گمارده شدند ( 15 دانش آموز در
گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه کنترل). مداخلات مربوط به آموزش مبت نی بر
فراشناخت به مدت 10 جلسه آموزشی 45 دقیقه اي طی دو جلسه در هفته بر روي دانش
آموزان گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهاي مورد استفاده، پرسش نامه هاي تنظیم
هیجانی (گروس و جان ، 2003 ) و هیجانات پیشرفت – ریاضیات (پکرون، گاتز و
فرتزل، 2005 ) بود. داده هاي به دست آمده با روش آماري تحلیل کواریانس چندمتغ یري
مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافتهها : نتایج پژوهش حاکی از (MANCOVA)
تفاوت معنادار بین گروه ها بود. نتایج آزمون تک متغیره نیز حاکی از وجود تفاوت
معنادار در هر دو متغیر بود. نتیجهگیري: راهبردهایی که فراشناخت در اختیار افراد قرار
میدهد، دانشی است نظارتی، برنامه ریزي و کنترلی. لذا این راهبردهاي فراشناخت سبب
می گردد تا هیجان فراخوانده شده بر اثر محرکات محیطی تحت نظر این فرایندها و ابعاد
قرار گرفته و این هیجانات به هنگام تظاهر بیرونی، شکل مدیریت شده و سازماندهی
شده تري را به خود گیرند.

تصمیم گیری پرخطر افراد اضطرابی برای خود و دیگری: مطالعه ای مبتنی بر پتانسیل فراخوانده

هدف: مطالعات قبلی نشان دادهاند که افراد اضطرابی در واکنش به بازخورد منفی، دامنهي
را در پتانسیل فراخوانده تولید می کنند. (FRN) کوتاهتري از موج منفی مربوط به خطا
افراد اضطرابی در موقعیت تصمیمگیري پرخطر FRN هدف این مطالعه، بررسی دامنهي
براي خود و دیگري (در چهار موقعیت برد خود، برد دیگري، باخت خود و باخت
دیگري) و مقایسهي آن با همتایان سالم است. روش: در مرحله ي اول، پرسش نامه ي
اضطراب حالت و صفت استرنبرگر براي 260 دانشجو و در مرحله ي بعد، آزمون
تصمیمگیري پرخطر براي 21 نفر ( 11 نفر با نمرات اضطراب صفتی زیاد و 10 نفر با
نمرات اضطراب صفتی کم) اجرا و همزمان امواج مغزي آنها ثبت شد. در این پژوهش،
نسخهي جدید تکلیف تصمیمگیري پرخطر به کار رفت که در آن پس از انتخاب یکی از
گزینههاي پیشِرو (گزینهي مقدار کم/باخت و گزینهي با مقدار زیاد/برد) دو بازخورد
خود یا دیگري ارائه میشود. یافتهها: نتایج نشان داد که در گروه اضطرابی پایین اثر برد-
ایجاد کرده، در حالی که در گروه اضطرابی بالا FRN باخت تأثیر معناداري بر دامنهي
تعامل برد- باخت خود- دیگري معنادار است؛ به عبارت دیگر، افراد اضطرابی در واکنش
به باخت دیگران بیشترین واکنش منفی را نشان میدهند، در حالی که واکنش افراد هنجار
فقط در شرایط باخت (خود یا دیگري) منفی است. نتیجه گیري : افراد اضطرابی در
پردازش محیط اجتماعی سوگیري دارند. این یافته بر لزوم تغییر رویکردهاي درمانی در
اصلاح سوگیري بیماران اضطرابی در مرحلهي ادراك محرك و همچنین اصلاح ادراك
دیگري به عنوان تهدید در موقعیتهاي اجتماعی تأکید میکند

بازنمایی ذهنی اعداد در افراد ایرانی

هدف: بررسی بازنمایی ذهنی اعداد حاکی از ارتباط میان کمیت و فضاست ؛ به طوري که در
افراد اروپایی اعداد بزرگ با سمت راست و اعداد کوچک با سمت چپ ارتباط دارند. با توجه
به اهمیت درك ماهیت پردازش اعداد در پرورش یا توانبخشی مشکلات حساب در افراد،
هدف این مطالعه بررسی بازنمایی ذهنی اعداد فارسی در دانشجویان ایرانی است. روش:در
این مطالعه از 30 دانشجو خواسته شد در یک تکلیف کامپیوتري، زوج یا فرد بودن اعداد را
تعیین کنند. هر آزمایه با ظهور یک ستاره در مرکز صفحه آغاز و پس از آن یکی از اعداد صفر
0) تا نه ( 9) به جاي ستاره ظاهر شد. در بلوك اول فرد به محض مشاهدهي عدد باید با )
دست راست زوج بودن و با دست چپ فرد بودن آن را تعیین می کرد ( برعکس در بلوك
.(F=12/16 ،p=0/ دوم). یافتهها: سرعت واکنش افراد راستدست از چپدستها بود ( 002
1 و 9 ، اعداد 0 .(F=24/10 ،p=0/ اعداد زوج هم با سرعت بیشتري پردازش شدند ( 001
تعامل بین .(p<0/ کندتر و عدد 8 نیز به طور معنادار سریعتر از سایر اعداد پردازش شد ( 05
بود. این تفاوت تنها براي دست راست (F=4/6 ،p=0/ زوج- فرد معنادار ( 048 × سمت پاسخ
بود. این (F=6/48 ،p=0/ بزرگی معنادار ( 001 × تعامل زوج-فرد .(p<0/ معنادار بود ( 01
تعامل سمت .(p<0/ معناداري ناشی از تفاوت معنادار دو عدد هشت و نُه بود ( 001
نتیجه گیري: سرعت پاسخدهی به تکلیف .(F=8/32 ،p=0/ بزرگی معنادار بود ( 001 × پاسخ
ارائهشده با دست راست بیشتر از دست چپ (حدود 18 هزارم ثانیه) و اثر بزرگی اعداد بر
سرعت پاسخ هی فقط براي اعداد 0 و 1 با بقیهي اعداد معنادار بود. به عبارت دیگر، در
تکلیف تعیین زوج-فرد بودن اعداد، تأثیر بزرگی بر نحوهي پاسخدهی خودکار نیست. اثر
را در زبان فارسی SNARC در این مطالعه مشاهده شد. وجود پدیدهي MARC فردیت و
تأیید نمیشد. کوتاه اینکه ، بازنمایی اعداد در فارسیزبانها با سایر زبانهاي این مطالعه (به
غیر از زبان عبري) تفاوت دارد. یافتههاي این مطالعه میتواند تأثیر خط به عنوان یک عامل
فرهنگی بر بازنمایی اعداد را مورد توجه قرار دهد.

بررسی کارکرد برنامه ریزی و حل مسئله در دو گروه بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و اختلال شخصیت وسواسی

هدف: بر اساس نتایج برخی ارزیابیهاي عصبشناختی، افراد مبتلا به اختلال شخصیت
وسواسی، همچون اختلال وسواس فکري–عملی، نقایصی در کارکردهاي عصبشناختی
نشان میدهند. یکی از این حوزهها توانایی برنامه ریزي است. هدف پژوهش حاضر
بررسی برنامهریزي و حل مسئله (از کارکردهاي عصب شناختی) در بیماران مبتلا به
اختلالوسواس فکري- عملی و اختلال شخصیت وسواسی است. روش: در پژوهش
حاضر براي بررسی حل مسئله، 25 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی ، 20 بیمار
داراي اختلال وسواس فکري-عملی و 25 فرد سالم 20 تا 50 ساله با استفاده از آزمون
برج لندن ارزیابی شدند. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چندراهه نشان داد که تفاوت
مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی و وسواس فکري- عملی در برنامه ریزي معنادار
است. علاوه بر این، نتایج حاکی از آن است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی
و گروه سالم و همچنین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکري-عملی وگروه سالم تف اوت
معناداري در کارکردهاي برنامهریزي دارند. نتیجه گیري : نتایج پژوهش حاضر نشان
میدهد که بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکري -عملی و بیماران مبتلا به اختلال
شخصیت وسواسی در کارکرد برنامهریزي نقص شناختی دارند.

مبانی متافیزیکی اندیشه اسلامی بنیانی برای تکوین نظریه‌های روان‌شناختی

نظریه‌های علمی در ورای خود، دارای مبانی متافیزیکی هستند، خواه این امر به صراحت بیان شود یا نشود. این مبانی نقش مهمی را در تحول نظریه‌های علمی، تقریباً در همه مراحل آن، ایفا می‌کنند. در نظر گرفتن دیدگاه‌ها متافیزیکی جدیدی به منزله مبانی نوین، می‌تواند منجر به فراهم آوردن نظریه‌های علمی نوینی خواهد شد. در این مقاله، دیدگاه اسلام در باب ماهیت آدمی، به منزله مبانی نوینی برای بسط علوم انسانی، به ویژه روان‌شناسی، پیشنهاد شده است. براساس‌ این دیدگاه در مورد انسان، اصول معینی برای تبیین عمل در اختیار خواهد بود. اصول زیر پیشنهاد شده‌اند: عقلانیت، تصمیم‌گیری‌، جدال ورزی، خودفریبی، تحریف نظام‌مند، و اضطرار. برای نشان دادن این که این دیدگاه در روان‌شناسی مورد نیاز است، تحلیلی از نظریه اسکینر در باب عمل صورت پذیرفته است. هر چند وی اصرار می‌ورزد که هم خصیصه التفاتی عمل آدمی و هم قصد، در نظریه وی مورد توجه قرار گرفته است، در این مقاله استدلال شده است که سبک وی در تبیین، مکانیستی است و این سبک، قاصر از آن است که بتواند قصد و خصیصه التفاتی عمل آدمی را تبیین کند.

بررسی تفاوت‌های جنسی و طبقه اجتماعی در منبع مهارگذاری گروهی از دانش‌آموزان مقطع راهنمایی شهر شیراز

هدف از انجام این تحقیق، بررسی تفاوت‌های جنسی و تأثیر عامل شغل پدر، و تحصیلات والدین بر منبع‌ مهارگذاری دانش‌آموزان دوره راهنمایی بود. به این منظور143نفر (77 پسر و66 دختر) از دانش‌آموزان پایه دوم و سوم راهنمایی شهر شیراز به شیوه تصادفی خوشه‌ای انتخاب گردیدند. برای سنجش منبع‌ مهارگذاری از مقیاس ناویکی و استریکلند که دارای سه خرده مقیاس است استفاده شد: 1) قدرت در مقابل نا امیدی و درماندگی، 2) مقاومت در درگیری با والدین، در رسیدن به هدف و در برابر افراد قدرتمند، 3) شانس و سرنوشت در مقابل کوشش. نتایج نشان داد که در نمره کلی و عامل‌ دوم و سوم مقیاس یاد شده بین دختران و پسران تفاوتی وجود ندارد، اما دختران در عامل قدرت در مقابل ناامیدی و درماندگی از پسران برتر بودند (01/0 > .(Pافراد طبقه اجتماعی بالا - براساس ملاک تحصیلات والدین - نسبت به طبقه پایین از منبع‌ مهارگذاری درونی‌تری برخوردار بودند و در موارد زیر نسبت به طبقه پایین برتری داشتند: 1) قدرت در مقابل ناامیدی و درماندگی، 2) مقاومت در درگیری با والدین، در رسیدن به هدف و در برابر افراد قدرتمند. همچنین افراد طبقه اجتماعی بالا - براساس ملاک شغل - نسبت به طبقه پایین تنها در عامل دوم مقیاس ناویکی و استریکلند برتری نشان دادند.

بررسی مقایسه‌ای وضعیت ازدواج مجدد و آثار آن در بهداشت روانی همسران شهدا و همسران متوفیان

این تحقیق در سال 1380 با هدف بررسی مقایسه‌ای وضعیت ازدواج مجدد در بین همسران شهدا و همسران متوفیان عادی (زنان فاقد شوهر) انجام گرفت. سؤال اصلی پژوهش این بود که میزان ازدواج مجدد در بین این زنان چقدر است؟ عمده‌ترین دلایل عدم ازدواج آن‌ها چیست؟ وضعیت و میزان سازگاری زناشویی در بین آنان چگونه است و سرانجام این‌که‌ میزان سازگاری زناشویی در بین آنان با چه متغیرهایی ارتباط دارد؟ تحقیق به روش توصیفی و با استفاده از آزمون‌های SCL90، رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد و در آن، تعداد 450 نفر از زنان فاقد شوهر (243 نفر از همسران شهدا‌ و207 نفر از همسران متوفیان عادی) از شهر تهران انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 5/24 درصد از زنان فاقد همسر ازدواج مجدد داشته‌اند. از بین 5/24 درصد از زنانی که ازدواج مجدد داشته‌اند 36 درصد دچار ناسازگاری زناشویی بودند و ازدواج 16 درصد در حال انحلال بود. سن زنان به عنوان تنها متغیر مرتبط با میزان سازگاری شناخته شد و سایر متغیرها همچون شهید یا متوفی عادی بودن، میزان تحصیلات، نسبت فامیلی با همسر فعلی و وضعیت ازدواج شوهر فعلی ارتباط معنا‌‌داری با میزان سازگاری زناشویی نداشت. عمده‌ترین دلایل عدم ازدواج مجدد در بین زنان مورد بررسی عبارت بود از نگرانی از آینده فرزندان، نداشتن حوصله، عدم نیاز نسبت به ازدواج مجدد، نبود مورد مناسب، و وجود تعهد به پیمان قبلی با شهید یا متوفی. همچنین تحقیق نشان داد که بیش‌ترین علائم در بین زنان فاقد همسر دربرگیرنده اختلال بدنی شکل، وسواس، افسردگی، اضطراب و پارانوئید بود که این نسبت‌ها در بین همسران متوفیان عادی بیش‌تر از همسران شهدا دیده شد. این تحقیق در سال 1380 با هدف بررسی مقایسه‌ای وضعیت ازدواج مجدد در بین همسران شهدا و همسران متوفیان عادی (زنان فاقد شوهر) انجام گرفت. سؤال اصلی پژوهش این بود که میزان ازدواج مجدد در بین این زنان چقدر است؟ عمده‌ترین دلایل عدم ازدواج آن‌ها چیست؟ وضعیت و میزان سازگاری زناشویی در بین آنان چگونه است و سرانجام این‌که‌ میزان سازگاری زناشویی در بین آنان با چه متغیرهایی ارتباط دارد؟ تحقیق به روش توصیفی و با استفاده از آزمون‌های SCL90، رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد و در آن، تعداد 450 نفر از زنان فاقد شوهر (243 نفر از همسران شهدا‌ و207 نفر از همسران متوفیان عادی) از شهر تهران انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 5/24 درصد از زنان فاقد همسر ازدواج مجدد داشته‌اند. از بین 5/24 درصد از زنانی که ازدواج مجدد داشته‌اند 36 درصد دچار ناسازگاری زناشویی بودند و ازدواج 16 درصد در حال انحلال بود. سن زنان به عنوان تنها متغیر مرتبط با میزان سازگاری شناخته شد و سایر متغیرها همچون شهید یا متوفی عادی بودن، میزان تحصیلات، نسبت فامیلی با همسر فعلی و وضعیت ازدواج شوهر فعلی ارتباط معنا‌‌داری با میزان سازگاری زناشویی نداشت. عمده‌ترین دلایل عدم ازدواج مجدد در بین زنان مورد بررسی عبارت بود از نگرانی از آینده فرزندان، نداشتن حوصله، عدم نیاز نسبت به ازدواج مجدد، نبود مورد مناسب، و وجود تعهد به پیمان قبلی با شهید یا متوفی. همچنین تحقیق نشان داد که بیش‌ترین علائم در بین زنان فاقد همسر دربرگیرنده اختلال بدنی شکل، وسواس، افسردگی، اضطراب و پارانوئید بود که این نسبت‌ها در بین همسران متوفیان عادی بیش‌تر از همسران شهدا دیده شد.

حرمت خود، ابعاد سلامت روان و موفقیت تحصیلی

هدف اساسی پژوهش حاضر، وارسی مقایسه‌ای رابطه حرمت خود با ابعاد سلامت روان و موفقیت تحصیلی بوده است. بر این اساس، 525 دانشجوی دوره کارشناسی (224 دانشجوی دختر و 301 دانشجوی پسر) مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج به‌دست‌ آمده نشانگر رابطه معنادار بین حرمت خود و سلامت روان (ابعاد A، B، C، D و کل) در دو جنس و به‌طور کلی بوده است. البته مقایسه همبستگی‌های مشاهد شده در دو گروه دختران و پسران، در مورد متغیرهای مورد اشاره، بیانگر تفاوت معنادار نبوده است. همچنین گفتنی است که بین پیشرفت تحصیلی و حرمت خود رابطه معناداری دیده نشده، در حالی که پیشرفت تحصیلی با سلامت روان به‌طور کلی و با اضطراب و بی‌خوابی رابطه معناداری در کل و در آزمودنی‌های پسر داشته است. مقایسه نتایج دختران و پسران دانشجو بیانگر تفاوت معنادار دو گروه در متغیرهای حرمت خود و افسردگی وخیم بوده، بین دیگر متغیرهای تحقیق در دو گروه دختران و پسران دانشجو تفاوتی دیده نشده است. قابل اشاره است که اثر تعاملی بین جنس و سال‌های تحصیلی تنها در مورد متغیر نارساکنش‌وری‌ اجتماعی معنادار بوده است.

مقایسه برخی فرایندهای شناختی در بیماران صرعی قبل و پس از درمان

بیماران مبتلا به صرع، بیش‌تر در معرض مشکلات شناختی هستند. صرع ممکن است موجب آسیب‌های شناختی گردد و یا آسیب‌های موجود از قبل را تشدید کند. عوامل گوناگونی در این آسیب‌ها مؤثر شناخته شده‌اند، از جمله آسیب‌شناسی‌ عصبی، نوع حمله، سن شروع حملات، مسائل روانی اجتماعی و آثار جانبی درمان. درمان صرع ممکن است با متوقف کردن یا کاهش حملات، آسیب‌های شناختی را بهبود بخشد. گروهی متشکل از پنجاه بیمار صرعی نوع ایدیوپاتیک با حملات پارشیل (نوع ساده و مرکب) و ژنرالیزه که دارای آسیب‌های ‌شناختی بودند، ابتدا قبل از شروع برنامه درمانی و مجدداً پس از گذشت سه ماه از متوقف شدن حملات صرع, مورد مطالعه قرار گرفتند. برخی از کنش‌های شناختی همچون هوش (کلامی، عملی و کلی)، حافظه، ادراک فضایی و خودپنداری بیماران با انجام آزمون‌های نوروسایکولوژیک مورد ارزیابی واقع شد. محدوده سنی بیماران بین 20 تا 40 و حداقل سطح تحصیلات آن‌ها سوم راهنمایی بود. هیچ‌یک از بیماران در طول شش ماه قبل از شروع درمان سابقه استفاده از داروی ضد صرع نداشتند و به‌منظور کنترل کردن حملات، از داروی ضدتشنج کاربامازپین استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها حاکی از این است که نقایص مشاهده شده در هوش و حافظه بیماران صرعی پس از قطع حملات بهبود یافته و این بهبودی از اعتبار آماری در سطح 01/0< p برخوردار است. در حالی‌که‌ در ادراک فضایی و خود پنداری بیماران، بهبود قابل ملاحظه‌ای که از نظر آماری معنادار باشد مشاهده نگردید.

« بعدی  ۲۹۴  ۲۹۳  ۲۹۲  ۲۹۱  ۲۹۰  ۲۸۹  ۲۸۸  ۲۸۷  ۲۸۶  ۲۸۵  ۲۸۴  ۲۸۳  ۲۸۲  ۲۸۱  ۲۸۰  ۲۷۹  ۲۷۸  ۲۷۷  ۲۷۶  ۲۷۵  قبلی »