بررسی ازدواج‌های موفق و ناموفق در بین دانشجویان

بررسی حاضر به‌منظور‌ شناسایی عوامل مؤثر بر ازدواج‌های موفق و ناموفق دانشجویان انجام گرفته است. در این مطالعه 136 دانشجوی متأهل‌ به‌صورت‌ غیراحتمالی انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی گذشته‌نگر بود و با استفاده از پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیربه جمع‌آوری اطلاعات پرداخته، داده‌ها با استفاده از آزمون «تی» و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به‌دست‌ آمده بیانگر آن است که عوامل مؤثر بر ازدواج‌های موفق به‌ترتیب‌ عبارتند از:داشتن اعتماد به یکدیگر، روابط کلامی و غیرکلامی خوب و مبتنی بر مراودات سالم، و توافق بر سر مسائل اساسی زندگی از قبیل تصمیم‌گیری شغلی، هدف‌های زندگی، تحصیل، شیوه برخورد با فرزندان، مدت زمانی که با هم سپری می‌شود، فعالیت‌های ایام فراغت، بچه‌دار شدن وروابط جنسی. به‌علاوه‌ برخی از عوامل شخصی، خانوادگی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری دانشجویان عبارت است از: نوع شغل همسر، طریقه آشنایی با همسر، شیوه حل مشکلات و محل مراجعه در زمان بروز اختلاف با همدیگر. همچنین نتایج نشان داد که سن، رشته تحصیلی،وضعیت تحصیلی دانشجو، و تحصیلات همسر در میزان سازگاری زناشویی آنان اثرگذار نیست.

رابطه‌‌ کمال‌‌گرایی‌‌ و مشکلات‌ بین‌ شخصی

ماهیت‌ چند گونه‌‌ درون‌شخصی‌، بین‌شخصی‌ و اجتماعی‌ کمال‌گرایی،‌ مستلزم‌ انتظارات‌ بالای‌ فرد از خود، فرد از دیگران‌ و دیگران‌ از فرد است‌. این‌ انتظارات‌ ممکن‌ است‌ علاوه‌ بر آسیب‌های‌ روان‌شناختی‌ شخصی‌، مشکلات‌ بین‌شخصی‌ را نیز توجیه‌ کنند. در این‌ پژوهش‌، رابطه‌‌ ابعاد کمال‌گرایی‌ با مشکلات‌ بین‌شخصی‌ بررسی‌ شد. پنجاه‌ دانشجوی‌ دانشگاه‌ تهران‌ (36 دختر و 14 پسر) با تکمیل‌ مقیاس‌ کمال‌گرایی‌ و مقیاس‌ مشکلات‌ بین‌شخصی‌ در این‌ پژوهش‌ شرکت‌ کردند. نتایج‌ تحقیق‌ نشان‌ داد که‌ بین‌ ابعاد کمال‌گرایی‌ و مشکلات‌ بین‌شخصی،‌ همبستگی‌ مثبت‌ معنا‌دار وجود دارد: کمال‌گرایی‌ دیگرمدار با مشکلات‌ بین‌شخصی‌ در زمینه‌‌ اطاعت‌پذیری‌، صمیمیت‌ و مهارگری‌؛ کمال‌گرایی‌ جامعه‌مدار با مشکلات‌ بین‌شخصی‌ در زمینه‌‌ مردم‌آمیزی‌ و مسئولیت‌پذیری‌؛ و کمال‌گرایی‌ خویشتن‌مدار با مشکلات‌ بین‌شخصی‌ در زمینه‌‌ مسئولیت‌پذیری‌ همبستگی‌ داشتند. بین‌ نمره‌های‌ آزمودنی‌های‌ دختر و پسر بر حسب‌ متغیرهای‌ کمال‌گرایی‌ و مشکلات‌ بین‌شخصی،‌ تفاوت‌ معنا‌دار مشاهده‌ نشد. نتایج‌ و پیامدهای‌ پژوهش‌ صورت گرفته در این‌ مقاله‌ تبیین‌ و تشریح‌ خواهند شد

بررسی رابطه متغیر شخصیتی افزایش‌دهنده‌ و کاهش‌دهنده درد (میزان تحمل درد در افراد) و سلامت روانی

پژوهش حاضر در واقع، با هدف بررسی میزان تحمل درد در افراد با توجه به متغیر همبسته سلامت روانی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی (ره) بوده، که به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای 80 نفر از میان آن‌ها انتخاب شدند. دو پرسشنامه انتخابی (پرسشنامه سلامت روانی و پرسشنامه محقق ساخته برای اندازه‌گیری متغیرهای شخصیتی افزایش‌دهنده‌ و کاهش‌دهنده‌ درد) به‌عنوان ابزار پژوهش بر روی آن‌ها اجرا گردید. نتایج نشان ‌داد که همبستگی میان متغیرها، یعنی متغیر شخصیتی و سلامت روانی وجود دارد و میزان این همبستگی 494/0 بوده که در سطح آلفای یک درصد معنادار است. در عین حال، میان نمره افراد دارای سطوح تحمل بالا، پایین و متوسط درد و نمره سلامت عمومی آن‌ها همبستگی بالایی مشاهده نشد.

بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و سرسختی‌روان‌شناختی ‌در دانش‌آموزان

قش و اهمیت سرسختی روان‌شناختی به عنوان یک ویژگی شخصیتی محافظت‌کننده در برابر فشارهای زندگی در پژوهش‌های متعدد نشان داده شده است. درخصوص چگونگی شکل‌گیری این ویژگی با اهمیت نیز فرض‌ها و تصوراتی صورتبندی شده، اما این زمینه چندان مورد مطالعه قرار نگرفته است. این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با سرسختی روان‌شناختی در یک نمونه 230 نفری (110 پسر و 120 دختر) از دانش‌آموزان دوره سه ساله متوسطه انجام شد. مقیاس عملکرد خانواده بلوم (FFS) که دارای یک نمره کل و پانزده زیر مقیاس است‌ برای سنجش عملکرد خانواده، و مقیاس سرسختی نوجوانان (AHS) که بر اساس مقیاس پیمایش دیدگاه‌های شخصی (PVS) ساخته شد و دارای سه خرده مقیاس و یک نمره کل است‌، برای سنجش سرسختی روان‌شناختی به‌کار رفت. داده‌ها با استفاده از شاخص‌های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون «تی» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها، حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین عملکرد خانواده و سرسختی در کل نمونه و گروه‌های پسران و دختران است‌. همچنین ابعادی از عملکرد خانواده در تحلیل رگرسیون به‌عنوان‌ پیش‌بینی‌کننده‌ نمرات سرسختی، تعهد، کنترل و مبارزه‌جویی ظاهر شدند. اما تفاوت دو جنس در میزان سرسختی معنادار نبود. بدین‌ترتیب از هشت فرضیه این پژوهش، هفت فرضیه اول تأیید، و فرضیه هشتم رد شد. نتایج این پژوهش با تصورات و فرض‌های صاحبنظران و نتیجه‌گیری‌های منطقی به‌عمل‌ آمده از آن‌ها هم‌سو‌ بوده، مؤید آن‌ها است‌.

تأثیر تغییر تحمل ابهام بر توانش زبانی فراگیران زبان انگلیسی

هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر راهبردهای یادگیری ویژه «تحمل ابهام» بر فرایندهای یادگیری و توانش زبانی، زبان دوم یادگیرندگان است. بدین‌خاطر 135 دانشجوی دوره کار‌شناسی‌ که دارای حداقل نمره‌ زبان خام کنکور سراسری بودند و براساس آزمون سلت (CELT) نیز توانش زبانی نزدیکی داشتند، انتخاب گردیدند. پس از وارسی «تحمل ابهام» آن‌ها براساس مقیاس تحمل ابهام زبان دوم مک‌لین (Mc Lain, D., 1993)، افرادی که دارای تحمل ابهام بالا و پایین بودند تعیین شدند. سپس دو گروه آزمایش با تحمل بالا و پایین و دو گروه کنترل مشابه تشکیل شد. آنگاه پیش آزمون تافل در مورد آن‌ها اجرا گردید. سپس گروه‌های آزمایش در یک ترم تحصیلی تحت آموزش راهبردهای یادگیری ویژه تحمل ابهام قرار گرفتند. بعد از آن، پس آزمون تافل نیز در مورد آن‌ها اجرا شد. یافته‌ها نشان داد که راهبردهای یادگیری ویژه‌ تحمل ابهام، بر گروه آزمایش دارای تحمل ابهام پایین مؤثر بوده و توانسته است توانش زبانی آن‌ها را به شکل معنا‌دار نسبت به دیگر گروه‌ها افزایش دهد

بررسی رابطه بین هیجان‌خواهی و میزان رضایت زناشویی

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین هیجان‌خواهی‌ با میزان رضایت زناشویی، و اهداف دیگر آن، بررسی رابطه بین هیجان‌خواهی‌ با جنس، سطح تحصیلات، طول مدت زناشویی و تفاوت سنی بود.
نمونه مورد بررسی شامل 200 نفر زن و شوهر از خانواده‌های شهرستان اراک بودند که به روش نمونه‌گیری مرحله‌های انتخاب شده بودند.
ابزار پژوهش عبارت بود از مقیاس هیجان‌خواهی‌ زاکرمن فرم پنجم، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، و پرسشنامه اطلاعات فردی و خانوادگی.
نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بین هیجان‌خواهی‌ و میزان رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد (168/0- = r). نیز رابطه هیجان‌خواهی‌ و سطح تحصیلات معنادار بود (303/0=(r. همچنین این نتایج از وجود رابطه منفی بین هیجان‌خواهی‌ و طول مدت زناشویی حکایت داشت (158/0- = (r، در حالی‌که‌ رابطه بین هیجان‌خواهی‌ و تفاوت سنی معنادار نبود. همچنین نتایج آزمون نشان داد تفاوت میانگین نمرات هیجان‌خواهی‌ مردان و زنان و نیز زوج‌های رضامند و نارضامند معنادار است.

تأثیر همانندی/ تضاد در ویژگی‌های شخصیتی درونگرایی / برونگرایی بر رضایت زناشویی

 پژوهش حاضر به بررسی تأثیر همانندی / تضاد در ویژگی‌های شخصیتی درونگرایی/ برونگرایی بر رضایت زناشویی می‌پردازد. نمونه مورد بررسی 207 زوج (414 آزمودنی) در حال زندگی مشترک هستند. ابزارهای پژوهش، مقیاس 57 سؤالی آیزنک، پرسشنامه 47 سؤالی رضایت زناشویی انریچ (Enrich) و پرسشنامه محقق ساخته بودند. زوج‌ها پس از تکمیل پرسشنامه‌ها براساس‌ همانندی / تضاد از نظر تیپ و میزان درونگرایی/ برونگرایی به 16 گروه تقسیم شدند. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل پراکندگی یک طرفه و آزمون LSD برای بررسی معنادار بودن تفاوت میانگین‌ها مورد تحلیل قرار گرفتند. در پرتو پژوهش‌های گذشته و 5 فرضیه پژوهش حاضر، نکات زیر برجسته شدند که در مشاوره‌های قبل و بعد از ازدواج می‌توان از آن‌ها سود جست:
1. بالاترین سطح رضایت زناشویی در ازدواج میانگرا با درونگرای عادی تحقق می‌یابد.
2. سطح رضایت زناشویی در ازدواج دو برونگرای عادی در مرتبه دوم قرار دارد.
3. در ازدواج دو درونگرای مفرط و همچنین در ازدواج میانگرا با درونگرای مفرط سطح رضایت زناشویی در مرتبه سوم است.
4. سطح رضایت زناشویی در ازدواج زن درونگرا با مرد برونگرا در مرتبه چهارم است.
5. سطح رضایت زناشویی در ازدواج زن درونگرا با مرد برونگرای مفرط در مرتبه پنجم قرار دارد.
6. بدترین ازدواج، ازدواج زن برونگرا با مرد درونگرا ست که در این پژوهش، این تضاد با کم‌ترین سطح رضایت زناشویی همراه بود.

پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه سازگاری بارو

سالمندی موفق، الگوی مناسبی از سالمندی است که طی سال‌های اخیر مورد توجه قرارگرفته است‌. با توجه به این‌که‌ جمعیت جهان روبه پیری می‏رود و امید به زندگی در کشورهای مختلف، از جمله کشور ما سیر افزایشی نشان می‏دهد، موضوع کیفیت زندگی در دوره سالمندی مورد علاقه همگان است. به همین سبب، شناسایی مؤلفه‌های اساسی سالمندی موفق حائز اهمیت است. یکی از متغیرهایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته‌، گرایش‌های مذهبی سالمندان و نقش آن بر سالمندی موفق بوده ‏است. با توجه به تعاریفی که صاحبنظران از سالمندی موفق ارائه‏ داده‏اند، در این تحقیق، سالمندی موفق با استفاده از دو مقیاس رضایتمندی از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-12)، شناسایی و نقش گرایش‌های مذهبی با استفاده از آزمون جهت‌گیری‌ مذهبی اندازه‏گیری شد. نتایج به‏دست ‏آمده با استفاده از آزمون‌های آماری «t»، F و رگرسیون لاجیستیک تجزیه و تحلیل شد. نتایج گویای آن‌ است‌ که سالمندان موفق به‏طور معنا‏داری گرایش بیش‌تری به مذهب نشان داده‏اند.

تأثیر رابط مشاوران همسان در ارتقای سلامت روانی و سازگاری دانشجویان جدیدالورود غیربومی

هدف اساسی تحقیق حاضر، بررسی نقش رابط مشاوران در سلامت روانی و سازگاری دانشجویان جدیدالورود بوده است. بدین‌خاطر پانزده نفر از دانشجویان سال بالا، تحت آموزش قرار گرفتند. سپس دو گروه کنترل و آزمایشی از دختران دانشجوی سال اول تشکیل شد. این دو گروه قبل از شروع ارتباط با مشاوران همسان توسط پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه سازگاری بارو بررسی شدند. سپس گروه آزمایشی تحت نظارت رابط مشاوران قرار گرفت، اما گروه کنترل هیچ رابطی نداشت. در پایان یک دوره چهار ماهه، دو گروه بار دیگر توسط آزمون‌های یاد شده بررسی گردیدند. سپس با گذشت 9 ماه و بعد از ادامه آموزش‌ها، بار دیگر آزمودنی‌های گروه کنترل و آزمایشی به آزمون پاسخ دادند تا پایداری مشاوره‌های همسالان مشخص گردد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته درون - برون گروهی نشان داد که در اغلب خرده مقیاس‌های سلامت عمومی و سازگاری، بین گروه کنترل و آزمایشی تفاوت معنادار وجود دارد. این تفاوت در طی اندازه گیری‌های مکرر در خلال زمان بعد از شروع و 9 ماه بعد از اتمام آموزش مشهود بوده و ادامه داشته است.

بررسی مقایسه‌ای ویژگی‌های شخصیتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری و دختران غیرفراری

هدف از این پژوهش، بررسی مقایسه‌ای ویژگی‌های شخصیتی و شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری و دختران غیرفراری شهر تهران است. در این پژوهش، دو فرضیه مورد بررسی قرار گرفته است: 1) نیمرخ شخصیتی دختران فراری متفاوت از دختران غیرفراری است. 2) شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری متفاوت از دختران غیرفراری است. بدین‌ منظور تعداد 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که از این تعداد، 45 نفر دختر فراری و 45 نفر دختر غیرفراری بودند. نمونه دختران فراری از زندان و مراکز نگهداری بهزیستی و دخترانی که یک بار سابقه فرار داشتند و تحویل به خانواده می‌‌‌‌شدند، انتخاب گردید و نمونه دختران غیرفراری با خصوصیاتی شبیه دختران فراری از دبیرستان‌های دخترانه منطقه 6 تهران به‌طور تصادفی انتخاب شدند. نتایج به‌دست‌ آمده بعد از انجام بررسی‌های لازم با استفاده از 2 پرسشنامه (آزمون شخصیت 16 عاملی کتل و پرسشنامه شرایط اجتماعی و اقتصادی) فرضیه اول را رد و فرضیه دوم را تأیید کرد.

نقش راهبردهای مقابله با درد در سازگاری با درد مزمن

اگرچه پژوهش‌ها روابط مستحکمی را بین راهبردهای مقابله و شدت درد، ناتوانی جسمی و افسردگی مستند ساخته و برای سنجش این راهبردها پرسشنامه‌های متعددی ساخته شده است اما تا کنون در میان جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن روابط بین این راهبردها و سازگاری با درد مورد مطالعه قرار نگرفته و برای سنجش این راهبردها در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن ابزار مناسبی نیز وجود ندارد. مطالعه حاضر دارای دو هدف مشخص است: ۱- بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی‌ پرسشنامه راهبردهای مقابله در میان جمعیت ایرانی و ۲- بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله با درد و تأثیر این راهبردها بر سطح سازگاری افراد دارای درد مزمن. در این مطالعه ۲۳۱ کارمند مرد با میانگین سنی ۴۳/۴۱ سال (۳۹/۱۰ = ) شرکت داشتند و با تکمیل پرسشنامه‌های اطلاعات عمومی، راهبردهای مقابله با درد، افسردگی و ناتوانی جسمی اطلاعات لازم برای مطالعه را فراهم آوردند. یافته‌های این مطالعه حاکی از اعتبار ملاک و ضرایب همسانی درونی قابل قبول خرده مقیاس‌های پرسشنامه راهبردهای مقابله است؛ بنابراین‌ می‌توان پرسشنامه مذکور را در میان جمعیت ایرانی دارای درد مزمن به‌کار گرفت. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که برخی از راهبردهای مقابله با ناتوانی جسمی، افسردگی و درد رابطه دارد؛ در حالی‌که‌ فاجعه‌آفرینی‌ بیش‌تر در مواجهه با درد، با ناتوانی جسمی، افسردگی و شدت درد بیش‌تری همراه بود؛ استفاده بیش‌تر از راهبردهای مقابله نادیده گرفتن درد و گفتگو با خود با ناتوانی جسمی و افسردگی خفیف‌تری همراه بود. نتایج این تحلیل همبستگی همچنین حاکی از آن بود که ادراک کارامدی مقابله بالاتر با افسردگی، ناتوانی جسمی و درد خفیف‌تر همراه است. نتایج تحلیل رگرسیون که با هدف پیش‌بینی‌ سه متغیر ملاک شدت درد، افسردگی و ناتوانی جسمی با استفاده از راهبردها و کارامدی مقابله صورت گرفت نقش عیرانطباقی راهبرد مقابله فاجعه‌آفرینی‌ را در سازگاری با درد مزمن آشکار ساخت. راهبرد مقابله فاجعه‌آفرینی‌ نه تنها پیش‌بینی‌‌کننده‌ مستقل و معنادار شدت درد بود بلکه استفاده بیش‌تر از این راهبرد در مواجهه با درد توانست‌ افسردگی و ناتوانی جسمی را حتی پس از کنترل شدت درد پیش‌بینی‌ کند. نتایج تحلیل رگرسیون همچنین نقش انطباقی دو راهبرد مقابله نادیده انگاشتن درد و گفتگو با خود را در سازگاری با درد مزمن نشان داد؛ استفاده بیش‌تر از این دو راهبرد با افسردگی خفیف‌تر در میان افراد دارای درد مزمن همراه بود. برخی از کاربردهای بالینی این یافته‌ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.

بررسی نگرش فقهی به هیپنوتیزم بالینی

هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی نگرش فقهی به هیپنوتیزم بالینی است. بدین‌‌خاطر برای روشن ساختن حکم فقهی هیپنوتیزم، در آغاز به تعیین چیستی هیپنوتیزم پرداخته شده است. سپس با رجوع به منابع دینی، مشخص شده که نمی‌توان حکم هیپنوتیزم را از این منابع مستقیماً اخذ کرد. بدین‌‌خاطر براساس منابع فقهی و با روش استنباط احکام، به استخراج حکم هیپنوتیزم پرداخته شده که در نهایت حکم اباحه و جواز در مورد به‌کارگیری، آموختن یا آموزش آن به‌دست آمده است

« بعدی  ۲۹۵  ۲۹۴  ۲۹۳  ۲۹۲  ۲۹۱  ۲۹۰  ۲۸۹  ۲۸۸  ۲۸۷  ۲۸۶  ۲۸۵  ۲۸۴  ۲۸۳  ۲۸۲  ۲۸۱  ۲۸۰  ۲۷۹  ۲۷۸  ۲۷۷  ۲۷۶  قبلی »