تحلیل رشد مغز به وسیلۀ ساخت اطلس مغز نوزادان با استفاده از تصاویر تشدید مغناطیسی

هدف: کمیکردن رشد مغز در هفتههاي پس از تولد نقش بسزایی در فهم و آموزش آن در پزشکی، تشخیص، پیشگیري و درمان بموقع بیماريهاي سیستم عصبی دارد. از سوي دیگر، رشد مغز و تغییرات شکل آن در روزهاي پس از تولد بسیار سریع است، لذا ساخت اطلس مغزي وابسته به سن، که معرف ویژگیهاي آناتومی واضح یک جمعیت آماري نوزادان باشد، ضروري است. روش: در این مقاله به کمک روش نگاشت گروهی دو اطلس مغز بدون ،T بهبود یافته و با استفاده از 16 تصویر تشدید مغناطیسی با وزن 1 تارشدگی در بازههاي سنی 39 تا 40 و 41 تا 42 هفتگی از زمان شروع بارداري ساخته شد. یافتهها: با استفاده از اطلاعات متقابل شباهت بین تصاویر نگاشتیافته به اطلسهاي مغزي ایجادشده، اطلسهاي موجود براي نوزاد ان و اطلس هاي ایجادشده با روش نگاشت گروهی معمولی سنجیده شد. بزرگتر بودن اطلاعات متقابل بین اطلس هاي ایجادشده و تصاویر نگاشتیافته به آنها، میزان شباهت بیشتر تصاویر به اطلس هاي مذکور و حفظ اطلاعات آناتومی پس از نگاشت را تأیید کرد. نتیجه گیري : اطلاعات آناتومی اطلس مغزي ایجادشده براي نوزادان در این مقاله، غنیتر از سایر اطلس هاي موجود براي نوزادان است.

بررسی نقش صفات شخصیتی (وظیفه شناسی، سازگاری و هیجان خواهی) در رفتارهای پرخطر

هدف: با توجه به پیامدهاي نامطلوب رفتارهاي پرخطر و کمتوجهی به شناسایی عوامل همبستۀ آن ،هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش صفات شخصیتی وظیفه شناسی، سازگاري و هیجانخواهی در رفتارهاي پرخطر بود. روش: 120 نفر ( 70 پسر) از شرکتکنندگان به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به وسیلۀ فرم کوتاه پرسشنامۀ پنج فرم پنجم مقیاس هیجانخواهی زاکرمن و پرسش نامۀ ،(BFI) عامل بزرگ شخصیت رفتارهاي پرخطر ارزیابی شدند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین هیجانخواهی و رفتارهاي پرخطر رابطۀ مثبت معنادار و بین سازگاري و وظیفهشناسی و رفتارهاي پرخطر رابطۀ منفی معنادار وجود دارد. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ابعاد شخصیتی سازگاري و وظیفهشناسی پیشبینیکنندة معنادار رفتارهاي پرخطر هستند و از بین ابعاد هیجانخواهی، مؤلفههاي بازداريزدایی و تجربهجویی رفتارهاي پرخ ط ر را پیش بینی میکنند. علاوه براین، میانگین نمرات پسران در مؤلفههاي ماجراجویی، تجربه جویی و حساسیت به یکنواختی هیجان خواهی و رفتارهاي پرخطر بیشتر از دختران بود. نتیجهگیري: با توجه به نقش عوامل شخصیتی درگرایش افراد به رفتاهاي پرخطر، میتوان ازنتایج این پژوهش درراستاي پیشبینی وپیشگیري از این نوع رفتارها و مداخلات لازم بهره برد.

بازشناسی حالات هیجانی چهره در ابعاد شخصیتی برونگردی / روان رنجورخویی: نقش تعدیل کنندةحافظۀ کاری

هدف: درك و بازشناسی هیجانهاي دیگران یک عامل مهم در ارتباطات اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر مقایسۀتوانایی بازشناسی حالات هیجانی چهره در ابعاد شخصیتی برون- گردي/ روان رنجورخویی با توجه به نقش تعدیلکنندة حافظۀ کاري است. روش: ابتدا 728 نفر از دانشجویان پسر و دختر دانشگاه زنجان نسخۀ تجدید نظر شدة پرسشنامۀ شخصیت را تکمیل کرده و سپس براساس نمرات انتهایی توزیع در دو بعد شخصیتی (EPQ-R) آیزنک برونگرایی و روان رنجورخویی، چهار گروه برونگراي باثبات، درونگراي باثبات، درونگراي روانرنجورخو و برونگراي روانرنجورخو (هرگروه 30 نفر) انتخاب شدند. آزمودنی هاي چهار گروه، پس از همتاسازي براساس متغیرهاي سن، جنس و سطح تحصیلات به وسیلۀ و تصاویر هیجانی چهره ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از n_back آزمون حافظۀ کاري تحلیل واریانس مختلط، رگرسیون چندگانه و تحلیل کواریانس تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد که افراد برونگراي باثبات عملکرد بهتر و افراد درونگراي روان رنجورخو عملکرد ضعیفتري دارند. تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که ظرفیت حافظۀ کاري پیشبینی کنندة معنادار توانایی بازشناسی هیجانهاي چهرهاي است. علاوه براین، نتایج تحلیل کواریانس بینگروهی یک طرفه نشان داد که پس از کنترل ظرفیت حافظۀ کاري، توانایی بازشناسی چهرهاي هیجان چهار گروه شخصیتی هیچ تفاوت معناداري ندارد. نتیجهگیري: ابعاد شخصیتی و فرایندهاي مبتنی بر حافظۀ کاري در پردازش اطلاعات هیجانی نقش محوري دارند

آنالیز پی: توزیع و خنثی شدن سرنخهای صوتی-شناختی در واژگان زبان فارسی معیار

هدف: سرنخهاي صوتی-شناختی نقش مؤثري در شکلگیري ساختار زبان دارند. میزان تمایزدهندگی این سرنخها در سیگنال صوتی باعث میشود تا بتوان از زبان به عنوان یک ابزار ارتباطی به نحو مؤثري استفاده کرد. روش: در این مقاله با استفاده از آنالیز پی میزان نقشآفرینی ویژگیهاي واجی شامل شیوة تولید، محل تولید و واك داري در بافت هاي بررسی C1VC2C در هجاي 3 C و جایگاه پایانی 3 C پیشهمخوانی 2 ،C پیشواکه 1 شده است. نتیجهگیري: نتایج نشان میدهد که میزان تمایزدهندگی این ویژگیها در محیط پیشواکه بیشتر از محیط پیشهمخوان بوده و در جایگاه پایانی کمی بیشتر از جایگاه پیشهمخوانی است. همچنین این مطالعه حاکی از آن است که میزان تمایز ویژگی شیوة تولید از محل تولید و واكداري در زبان فارسی بیشتر است، به طوري که در محیط پیشهمخوان تقریبا هیچگاه ویژگی واكداري تمایز ایجاد نمیکند. نتایج این مطالعه کاملا بر نظریههاي جواز ادراکی و توزیع تقابل منطبق است.

مقایسۀ توجه انتخابی و حافظۀ کاری افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی و افسرده با افراد بهنجار( از دیدگاه نوروپسیکولوژی)

هدف: مقایسۀ مؤلفههاي شناختی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی، خلقی و بهنجار رویکرد جدیدي است که نتایج آن میتواند در خدمت روش هاي درمانی قرار گیرد. هدف این پژوهش بررسی مقایسۀ توجه انتخابی و حافظۀ کاري افراد افسرده، مبتلا به اختلال وسواس فکري-عملی و بهنجار است. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسهاي است که با شیوة غربالگري 820 دانشجوي دختر دراین پژوهش شرکت داده شدند. با استفاده از پرسشنامههاي افسردگی بک و وسواس مادزلی، دانشجویانی که در افسردگی نمرة متوسط ( 21 تا 30 ) و در وسواس نمرة بیشتر از نقطۀ برش گرفته بودند انتخاب و سپس از میان افراد واجد شرایط 27 نفر از گروه افسرده و 27 نفر از گروه وسواس به صورت تصادفی انتخاب شدند. 27 دانشجوي عادي نیز که در مرح لۀ غربالگري مشکلی نشان ندادند در مطالعه شرکت کردند. براي مقایسۀ مؤلفههاي شناختی افراد سه گروه آزمونهاي نورپسیکولوژیک استروپ و حافظۀ کاري به کار رفت. اطلاعات به دست آمده به وسیلۀ تحلیل واریانس یکراهه تحلیل شد. یافتهها: یافتههاي پژوهش نشان داد که توجه انتخابی سه گروه افسرده، وسواس و بهنجار تفاوت معنادار ندارد، اما حافظۀ کاري افراد سه گروه تفاوت معنادار دارد و افراد افسرده در تمامی زیرمقیاسهاي آزمون حافظۀ کاري ضعیفتر از افراد بهنجار هستند. نتیجهگیري: به نظر میرسد که مشکل اصلی بیماران مبتلا به افسردگی، آسیبهاي حافظۀ کاري آنان باشد که بر اثرعواملی چون افزایش پیچیدگی تکلیف، گنجایش محدود حافظه، کاهش انگیزش و کندي روانی-حرکتی ،که خود از عوامل محدودکنندة کارکرد شناختی افراد افسرده نیز به شمار میروند، به وجود میآید.

بررسی و مقایسۀ آگاهی نحوی در کودکان فارسی زبان طبیعی و خوانش پریش

تواناییهاي زبانی کودکان طبیعی و کودکانی است که در برخی جنبه هاي زبانی مانند خواندن با دشواري مواجه اند . پاره اي از پژوهش ها نشان می دهند که کودکان خوانشپریش علاوه بر نقص در پردازش واجشناختی در آزمون هاي نحوي ، به ویژه ساختارهاي پیچیدة نحوي، ضعیفتر از کودکان طبیعی عمل میکنند. هدف این مقاله ، بررسی و مقایسۀ آگاهی نحوي کودکان طبیعی و خوانش پریش پایه هاي دوم و سوم ابتدایی در زبان فارسی است. روش: بدین منظور 20 دانش آموز خوانش پریش و 40 دانشآموز طبیعی دختر پایۀ دوم و سوم ابتدایی از طریق آزمون آگاهی نحوي که شامل دو زیرآزمون قضاوت دستوري و تصحیح جملات بود ارزیابی شدند. در زیرآزمونهاي مذکور توانایی قضاوت دستوري و تصحیح جملات ساده و موصولی از نوع فاعل-فاعل بررسی شد. شاخصهاي نحوي مورد مطالعه در این جملات عبارت بودن د از مطابقت فعل و فاعل به لحاظ ’شخص‘، ’شمار‘ و ’شخص و شمار‘. یافتهها : بررسی و تحلیل دادهها نشان داد که کودکان خوانشپریش در کل آزمون آگاهی نحوي و هر یک از زیرآزمونهاي آن ضعیفتر از کودکان طبیعی عمل میکنند و میزان خطاهاي آنها بیشتر است. تحلیل آماري آزمون تی مستقل حاکی از آن بود که تفاوت عملکرد کودکان خوانشپریش و کودکان طبیعی در کل آزمون نحوي کاملاً معنادار است. از سوي دیگر ، مقایسۀ دادهها به لحاظ رشدي نیز نشاندهندة آن بود که عملکرد کودکان پای ۀ سوم ابتدایی هر دو گروه هم در کل آزمون و هم در هریک از زیرآزمونها بهتر از عملکرد کودکان پایۀ دوم ابتدایی است. نتیجهگیري: نتایج نشان داد که کودکان خوانش پریش فارسیزبان نیاز دارند علاوه بر آگاهی واجشناختی در زمینۀ آگاهی نحوي نیز تقویت شوند.

تأثیر سطح پردازش (عمقی و سطحی) بر میزان یادآوری، بازشناسی و حافظه کاذب در دانشجویان با رشته های تحصیلی مختلف

هدف: تحقیقات نشان دادهاند که سطح پردازش میتواند بر میزان یادآوري، بازشناسی و حافظه کاذب تأثیرات متفاوتی داشته باشد، بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر سطح پردازش بر میزان یادآوري، بازشناسی و حافظه کاذب در دانشجویان با رشتههاي تحصیلی مختلف است. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح هاي آزمایشی مقدماتی (پیش آزمایشی) و طرح پس آزمون براي یک گروه است و مدل آماري پژوهش تحلیل واریانس عاملی است، که اثر نوع تکلیف به عنوان عامل درون گروهی و اثر نوع رشته و نوع رویکرد به مطالعه به عنوان عوامل بین گروهی وارد تحلیل آماري شدند. براي انجام پژوهش 100 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته هاي روانشناسی، حقوق، برق و کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی به روش نمونه گیري در دسترس انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش که میزان حافظۀ کاذب، ،(DRM عبارت بودند از : 1- ابزار بررسی حافظۀ کاذب ( الگوي یادآوري و بازشناسی افراد را اندازه گیري می کرد. 2- پرسشنامه تجدیدنظر شده دو بود که رویکرد مطالعه افراد را می سنجید (بیگز، (R-SPQ-2 F) عاملی فرایند مطالعه کمبر و لانگ 2001 ). دادههاي پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته بررسی شد. یافتهها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که میزان یادآوري و بازشناسی افراد در تکالیف سطحی بیشتر از تکالیف عمقی بود اما میزان حافظه کاذب افراد در تکالیف عمقی بیشتر از سطحی بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس آمیخته بیانگر آن بود که در یادآوري اثر بین گروهی رشته تحصیلی معنادار بود و در حافظه کاذب اثر رویکرد افراد به مطالعه معنادار بود، به طوري که افرادي که رویکرد عمقی به مطالعه داشتند، میزان حافظه کاذب بیشتري داشتند. نتیجه گیري: میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هم نوع تکالیف که شامل تکالیف عمقی و سطحی میباشد و هم رویکرد خود افراد به مطالعه که شامل رویکرد عمقی و سطحی میباشد میتوانند میزان یادآوري، بازشناسی و حافظه کاذب را تحت تأثیر قرار دهند.

تکانشگری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلالات دو قطبی و افسردگی اساسی

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تکانشگري و راهبردهاي تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی و اختلال افسردگی اساسی بود. روش: در این پژوهش از بین مراجعهکنندگان به بیمارستان امام حسین، به روش نمونه گیري در دسترس، 50 بیمار که شامل 25 بیمار دوقطبی ( 11 زن و 14 مرد ) و 25 بیمار افسرده ( 15 زن و 10 مرد) بود انتخاب شدند . گروه کنترل ر ا 25 شرکت کنندة بهنجار ( 13 زن و 12 مرد ) تشکیل میدادند که از نظر متغیرهاي جمعیتشناختی همانند سن ، میزان تحصیلات ، وضعیت تأهل با گروه بیماران همتاسازي شده بودند . براي جمع آوري دادهها ، از دو و تکانش گري (CERQ-short) پرسشنامۀ نظمجویی شناختی هیجان -فرم کوتاه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان دادند که میانگین نمرات بیماران مبتلا (BIS- بارت ( 11 به اختلال دوقطبی و افسردگی اساسی در هر سه بعد شناختی / توجهی ، حرکتی و بیبرنامگی تکانشگري بیشتر از گروه کنترل سالم است، در حالی که بین دو گروه بیمار در این ابعاد تفاوت معنادار وجود ندارد. در راهبردهاي ناسازگارانۀ تنظیم شناختی ملامت خویش، نشخوارگري و فاجعهسازي نمرات دو گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود . در راهبرد ملامت دیگران و پذیرش، بین سه گروه تفاوت معناداري مشاهده نشد، اما در راهبردهاي سازگارانۀ تمرکز مجدد بر برنامهریزي، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیري و تمرکز مجدد مثبت، تفاوت معناداري مشاهده شد. نتیجهگیري: این یافته ها بر اهمیت نقش تکانشگري و راهبردهاي تنظیم شناختی هیجان در اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی اساسی تأکید دارند.

بررسی و مقایسه کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی-جبری با افراد سالم

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اي کارکردهاي اجرایی (بازداري ، تغییر جهت توجه و به روزرسانی اطلاعات) در سه گروه بیماران افسرده اساسی ، وسواسی - جبري و افراد بهنجار صورت گرفت. روش: در این پژوهش 20 بیمار افسرده ي اساسی، 21 بیمار وسواسی-جبري و 21 نفر افراد بهنجار با روش نمونه گیري در دسترس انتخاب شدند و بر اساس سن، جنس، تحصیلات و وضعیت تاهل همتا شدند. داده ها با استفاده تعداد به عقب، آزمون دسته بندي کارت هاي ویسکانسین و آزمون رنگ - N از آزمون واژهي استروپ به دست آمد و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: یافتههاي پژوهش نشان داد که در زمینه بازداري در خطاي تداخل اشتباهات و خطاي تداخل زمان بین گروه کنترل با گروه بیمار و گروههاي بیمار با همدیگر تفاوت معنادار وجود ندارد ، درتغییر جهت توجه در شاخصهاي خطاي درجاماندگی و تعداد طبقات بین گروه بیمار و گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین گروه هاي بیمار با همدیگر تفاوت معناداري مشاهده نشد. در زمینه به روز رسانی اطلاعات نیز در شاخصمربوط به تعداد خطا بین گروه بیمار با کنترل تفاوت معنادار اما در میانگین زمان واکنش به دلیل بررسی متغیر همگام سن با استفاده از تحلیل کوواریانس تفاوت معناداري به دست نیامد و در نهایت بین این دو شاخصدر گروه هاي بیمار با هم تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیري: بنابر یافتههاي این مطالعه آسیب در کارکردهاي اجزایی در این بیماران نشانگر نقص هاي توجهی و دستکاري کردن اطلاعات بوده و نبود تفاوت بین گروه هاي بیمار نشانگر آسیب پذیري مشترك این دو گروه می باشد.

مقایسۀ کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال خواندن با دانش آموزان عادی

هدف: پژوهش حاضر کارکردهاي اجرایی شامل سازماندهی، تصمیمگیري- برنامهریزي و بازداري را در کودکان نارساخوان و عادي مقایسه میکند. روش: در این پژوهش علی- مقایسهاي از میان 70 دانشآموز دورة ابتدایی، بر اساس نمونهگیري تصادفی، دو گروه 30 نفرة نارساخوان و 40 کودك عادي انتخاب ومقایسه شدند. دادهها با استفاده ازآزمونهاي تشخیصی خواندن، آزمون عصب روانشناختی وشخصیتی کولیج و نیزآزمون هوشی مستقل تحلیل شدند . نتا یج t وکسلر به دست آمد. یافتهها: دادهها با استفاده از آزمون نشان داد که کودکان نارساخوان در کارکردهاي اجرایی سازمان -دهی ، تصمیم گیري - برنامهریزي وبازداري با کودکان عادي تفاوت دارند . کارکرد اجرایی دانش آموزان نارساخوان پسر در خردهمقیاسهاي سازماندهی و بازدار ي به طور معنا داري بهتر از دانشآموزان نارساخوان دختر بود، اما درکارکرد اجرایی کلی و خردهمقیاس تصمیمگیري- برنامهریزي بین دانش-آموزان نارساخوان پسر و دختر تفاوت معنا داري مشاهده نشد. نتیجهگیري: کارکرد اجرایی شامل سازماندهی، بازدار ي و تصم یمگی ري- برنامهریزي دانشآموزان نارساخوان ضعیفتر از دانش آموزان عاد ي است . تشخ یص بموقع اشکال در کارکردهاي اجرایی و مداخل ۀ صح یح در پیشگ یري و درمان اختلال خواندن تأثیرگذار است.

ترس از ارزیابی منفی نوجوانان و توجه انتخابی آنها به کلمات تهدیدکننده اجتماعی

هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر ترس از ارزیابی منفی بر توجه انتخا بی نوجوانان است. روش: بر اساس مقیاس ترس از ارزیابی منفی و به روش نمونه گیري خوشه اي چندمرحلهاي ، 30 نوجوان داراي ترس از ارزیابی منفی زیاد و 30 نوجوان داراي ترس از ارزیابی منفی کم انتخاب شدند و تکلیف رایانهاي دات-پروب کلمهاي را انجام دادند . یافتهها: نتایج تحلیل آماري نشان داد که نوجوانان داراي ترس از ارزیابی منفی زی اد، به کلمات تهدید کنندة اجتماعی اجتناب توجهی نشان میدهند، در حالی که نوجوانان داراي ترس از ارزیابی منفی کم هیچگونه توجه انتخابی نشان ندادند . نتیجه گی ري: ترس از ارزیابی منفی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههاي شناخ تی اضطراب اجتماع ی، باعث سوگیري توجه در نوجوانان میشود. در این مقاله در مورد کاربردهاي درمانی نتایج بحث شده است

مقایسۀ انعطاف ناپذیری شناختی و سبکهای حل مسأله در دانشجویان دارای نشخوار فکری و بدون نشخوار فکری

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ انعطافناپذیري شناختی و راهبردهاي حل مسأله در دانشجویان داراي نشخوار فکري و بدون نشخوار فکري اجرا شد. روش: این پژوهش از حیث هدف بنیادي و از نظر شیوة جمعآوري دادهها توص یفی است . جامع ۀ آماري پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاههاي دولتی شهر تهران تشکیل میدادند که بعد از انتخاب تصادفی چهار دانشگاه ، 400 دانشجو با روش نمونهگیري دردسترس انتخاب و مقیاسهاي سبک پاسخدهی و افسردگی بک براي آنها اجرا شد. بعد از تحلیل اولی ه، 60 نفر به عنوان نمونۀ هدف انتخاب و به دو گروه نشخوارکننده و غیرنشخوارکننده تقس یم شدند. در مرحلۀ بعد آزمون گنجینۀ لغات، کارتهاي ویسکانسین و پرسشنامۀ سبکهاي حل مسأله اجرا شد. نتایج با استفاده از آزمونهاي آماري تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان دادند که از نظر خطاي درجاماندگ ی و شکست در حفظ مجموعهسازي افراد داراي نشخوار فکر ي و بدون نشخوار فکر ي تفاوت معناداري دارند. همچنین بین گروهها فقط در راهبرد درماندگی و مهارگري تفاوت معنادار وجود دارد و در سایر راهبردهاي حل مسأله دو گروه تفاوت معنادار ي ندارند . نتیجهگیري: با استفاده از درمان درجاماندگی میتوان نشخوار فکري و افسردگی را کاهش داد، بنابراین درمانگران با یافتن فنونی براي افزایش انعطافپذیري شناختی و آموزش آن به بیماران میتوانند افقهاي تازهاي در برابر درمان افسردگی ایجاد کنند.

« بعدی  ۲۹۱  ۲۹۰  ۲۸۹  ۲۸۸  ۲۸۷  ۲۸۶  ۲۸۵  ۲۸۴  ۲۸۳  ۲۸۲  ۲۸۱  ۲۸۰  ۲۷۹  ۲۷۸  ۲۷۷  ۲۷۶  ۲۷۵  ۲۷۴  ۲۷۳  ۲۷۲  قبلی »