هم نویسنده‌ای به‌نام و هم روانپزشکی توانا

استاد دکتر اصغر الهی در دوم اردیبهشت ۱۳۲۳ در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند و موفق به دریافت درجه دکترا در رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد. دکتر الهی آموزش روانپزشکی را از سال 1355 در بیمارستان روزبه آغاز کرد، اما پیش از آن مدتی را در فرانسه گذراند. قرار بود دوره تخصصی خود را در شهر پاریس طی کند، اما غربت را تاب نیاورد و زیستن در میان مردمان سرزمین خود را ترجیح داد. دکتر الهی در معرفی خود در آخرین مجموعه داستان چاپ‌شده‌اش با عنوان «حکایت عشق و عاشقی ما» می‌نویسد: «دلم می‌خواست نویسنده‌ای به‌نام یا روانپزشکی توانا شوم. که به هیچ‌کدام از این دو آرزوی خود دست نیافتم. با این همه هنوز امیدوارم که شاید... » خودنگاری دکتر الهی بیش از آن که ناظر به جایگاه وی در داستان‌نویسی معاصر یا جامعه روانپزشکی باشد مؤید فروتنی اوست: مؤلفه‌ای اخلاقی و شخصیتی که همه دوستان و همکارانش به‌عنوان یک ویژگی برجسته او از آن یاد می‌کنند. دکتر الهی داستان‌نویسی را در دهه چهل خورشیدی با مجموعه داستان «بازی» آغاز و طی سال‌های دهه 50 تا 80 آثار ماندگاری را خلق کرد. وی در سال 1377 به خاطر نگارش رمان «سالمرگی» برنده جایزه معتبر ادبی بنیاد گلشیری شد. اغلب داستان‌های موفق اصغر الهی بر بستر سبکی با عنوان «داستان روان‌شناختی» خلق شده‌اند. سبکی که توسط افرادی چون صادق هدایت و دکتر غلامحسین ساعدی به داستان‌نویسی فارسی معرفی شد. اصغر الهی اما تکنیک و شیوه‌ای نو نیز در داستان‌نویسی فارسی ابداع کرد که تکنیک «خودواگویی روانی» نام نهاده شده است. تکنیکی که در این نوشته کوتاه مجالی برای معرفی آن نیست. در زمینه روانپزشکی از دکتر الهی تنها یک تألیف به‌جا مانده: «پیش‌درآمدی بر روان‌شناسی اجتماعی: رابطه پزشک و بیمار»؛ اثری که اهمیت رابطه با بیماران را در سپهر حرفه‌ای وی نشان می‌دهد. الهی در زمینه نشانه‌شناسی اختلالات روانی نام‌آور و یگانه بود؛ چنان‌که در این زمینه ابداعاتی نیز داشت. متأسفانه مرگ فرصت نداد اثر او در این زمینه با عنوان «زبان روانپزشکی» به زیور طبع آراسته شود. دکتر الهی در فاصله سال های 64-1362 سردبیر نشریه «بازتاب روانشناسی» بود. وی هم‌چنین در نیمه اول دهه 70 ریاست بیمارستان شهید نواب صفوی (ایران کنونی) را به عهده داشت. دکتر اصغر الهی از نوجوانی به بیماری روماتیسم قلبی مبتلا شد. وی در سال 1373 نیز به دنبال سکته مغزی متحمل ناتوانی بیشتر در زمینه گفتار و حرکت شد. با این وجود، وی در مدتی بیش از چهل سال ستیز با رنج بیماری و ناتوانی از پا ننشست. پنجه در پنجه مرگ انداخت، رابطه خود را با بیماران نگسست و پاره‌ای آثار ممتاز ادبی خود را در همین دوران خلق نمود.

برقراری ارتباط پستی الکترونیک میان روانپزشکان و مراجعان در ایران

در ایران ارتباط میان روانپزشکان و روانشناسان با مراجعان هنوز به­صورت سنتی است؛ بیماران با تعیین وقت قبلی به مطب متخصصان مراجعه می­کنند و در صورت نیاز، مراجعه ادامه پیدا می­یابد. اگرچه این روش سال­های طولانی بر ارتباط بیماران و پزشکان حاکم بوده است، اما اشکالات و نقایص فراوانی دارد؛ برای مثال بسیاری از بیماران تنها برای پرسیدن یک سؤال ساده مرتبط با روند درمانی به مطب پزشک خود مراجعه می­کنند. به­ویژه با توجه به سیر مزمن بیماری­های روانپزشکی، بیشتر بیماران به درمان­های طولانی­مدت نیاز دارند و در بسیاری وقت­ها تنها برای تجدید داروها به پزشک مراجعه می­کنند. در سوی دیگر هم بیمارانی هستند که به دلیل وجود مشکلات در مراجعه به پزشک، پس از دریافت نخستین نسخه، آن را طولانی­مدت و بدون مشورت با پزشک تجدید و مصرف می­کنند. هر چه فاصله محل سکونت بیمار از مطب پزشک بیشتر باشد، چنین مشکلاتی بیشتر اتفاق می­افتد. در بسیاری از شهرستان­های کوچک­تر، حتی به دلایل فرهنگی، همراهان بیمار، از انتقال او به مطب یا کلینیک تخصصی اجتناب می­کنند. با در نظر گرفتن این موارد، روانپزشکی یکی از حوزه‌هایی است که می­تواند از تکنولوژی ارتباطات بیشترین بهره را بگیرد. در دهه اخیر با پیشرفت سریع در عرصه فناوری ارتباطات و اطلاعات، تحولات شگرفی در حوزه­های بهداشت و درمان بیشتر نقاط دنیا روی داده است. هر چند یکی از مهم­ترین کاربردهای فناوری ارتباطات و اطلاعات در حوزه روانپزشکی در کشور ما، روانپزشکی از راه دور1 است (1)، با توجه به زیرساخت­های مخابراتی کشور، شاید یکی از ساده­ترین و ارزان­ترین روش­های استفاده از فناوری ارتباطات، پست الکترونیک باشد. نشان داده شده است که پست الکترونیک می­تواند کیفیت مدیریت درمان را بالا ببرد (2). پست الکترونیک می­تواند نیاز به حضور فیزیکی بیماران در مطب را، به­ویژه در موارد پی‌گیری، کاهش دهد. بسیاری از سؤال­های ساده و روزمره بیماران از این راه قابل پرسش و پاسخ است. پزشکان نیز می‌توانند به­صورت مؤثرتری با بیماران در ارتباط باشند و حتی در موارد لازم، برای انجام آزمایش­ها یا مصرف منظم داروها، ایمیل2­های یادآوری برای بیماران ارسال کنند. پست الکترونیک می­تواند به­وسیله پست­های الکترونیکی رایج و عمومی، یا با کاربرد انواع اختصاصی که با امنیت بالاتر، برای این نوع ارتباطات تدوین شده­اند، انجام شود. نکته قابل توجه در این مورد، تمایل زیاد بیماران برای کاربرد پست الکترونیک برای ارتباط با روانپزشک است. حتی اگر روانپزشکان نخواهند به­وسیله پست الکترونیک با بیمار خود در ارتباط باشند، به احتمال زیاد اینترنت و پست الکترونیک ماهیت روابط میان بیمار و روانپزشک را در آینده تغییر خواهد داد (3). در یک بررسی مشخص شد 54 درصد بیماران، درصورتی­که بتوانند به­وسیله پست الکترونیک با پزشک جدید ارتباط برقرار کنند، پزشک پیشین خود را تغییر خواهند داد (3). با وجود اهمیت بالقوه کاربرد پست الکترونیک در بهبود کیفیت ارایه خدمات درمانی، به نظر می­رسد به دلایلی هنوز این ابزار به­صورت مؤثر وارد سامانه بهداشت و درمان کشور نشده است، که دلایل آن باید بررسی شود. در یک کنفرانس مهم روانپزشکی 36 درصد روانپزشکان از مراجعان خود ایمیل دریافت کرده بودند و 25 درصد نیز برای بیمار خود ایمیل ارسال کرده بودند. سه مسأله نگران‌کننده درباره ارتباط ایمیلی بیماران و روانپزشکان عبارت است از: 1- مشکلات مرتبط با ماهیت پست الکترونیک، برای مثال احتمال گم یا حذف شدن یک نامه از طرف بیمار؛ 2- مسایل مربوط به محرمانه­ماندن گفته­های بیماران، که ممکن است در این نوع ارتباطات به اشتباه فاش شود؛ 3- احتمال صدمه به ارتباط بیمار و روانپزشک، چون بعضی از بیماران باید با پزشک خود به­صورت حضوری صحبت کنند. از مزایای بالقوه این نوع ارتباط هم می­توان به این موارد اشاره کرد: 1- کاربرد در مسافرت­های طولانی یا هنگامی‌که روانپزشک به هر دلیل برای مدتی نمی­تواند در کلینیک حضور یابد. در این موارد ارتباط از طریق ایمیل می‌تواند تأثیری مثبت بر روند بهبود بیماری داشته باشد؛ 2- هنگامی­که بیمار به هر دلیل از ارتباط مستقیم و حضوری با روانپزشک احساس خجالت می­کند؛ 3- روانپزشک می­تواند چندین­بار شرح حال بیمار را مطالعه نماید تا برای کمک به او بهترین تصمیم را بگیرد؛ و 4- به ثبت بهتر موارد مرتبط با بیمار و به عبارت دیگر، مستندسازی کمک می­کند (4). یکی از مهم­ترین علل تمایل نداشتن روانپزشکان به استفاده از ایمیل، این است که ایمیل یک سند نوشته­شده همیشگی است که می­تواند در دادگاه بررسی شود. از سوی دیگر ممکن است تأخیری در پاسخ به ایمیل وجود داشته باشد که در موارد اورژانس و بحران مسأله­ساز است. مورد دیگر این است که روانپزشک برای ارزیابی بیمار، از تمام شواهد دیداری، شنوایی، معاینه فیزیکی1، ژست2، تن صدا3 و محتوای صحبت استفاده می­کند، که در ارتباط از طریق ایمیل ممکن نیست. هم­چنین در این ارتباط، بررسی عاطفه4، بی­قراری5 و کندی روانی- حرکتی6 امکان­پذیر نیست. نبود شواهد دیداری و شنوایی می­تواند به تشخیص اشتباه منجر شود، که البته به ماهیت و تاریخچه ارتباط روانپزشک با یک بیمار خاص بستگی دارد. در نهایت می­توان این­طور نتیجه­گیری کرد که گرچه در روانپزشکی به­دلیل اهمیت ارتباط غیرکلامی7 در ارتباط با بیمار، استفاده از ایمیل هرگز نمی­تواند به­طور کامل جایگزین ارتباط حضوری گردد، می­تواند مکملی برای بالابردن کیفیت ارایه خدمات باشد. گفتنی است در کشوری مانند پاکستان، که سطح اقتصادی و اجتماعی پایین است، استفاده از ایمیل برای ارتباط میان روانپزشکان و بیماران در حال افزایش است. انجمن پزشکی آمریکا8 کاربرد پست الکترونیک را برای حوزه بهداشت روان نامناسب دانسته است و علت اصلی آن را حساس­بودن و اهمیت محرمانه­ماندن اطلاعات بیماران بیان کرده است. با این حال، این انجمن فرم­های استانداردی را برای گرفتن رضایت بیمار پیش از شروع ارتباط به­وسیله پست الکترونیک با روانپزشک تدوین کرده است. گفتنی است این امر، تنها امضای یک رضایت­نامه میان روانپزشک و بیمار نیست و در مورد نکات بسیاری بحث می­شود. بیمار بایستی آموزش ببیند که در مواقع اورژانس به روانپزشک خود تلفن بزند، یا حضوری او را ملاقات کند. هم­چنین بیمار باید به اندازه کافی در مورد مسایل و خطرات این نوع ارتباط، از نظر محرمانه‌ماندن اطلاعات آگاه گردد. رکوپر این نکته قانونی را نیز یادآور می­شود که برای مثال اگر بیمار بر اثر توصیه درمانی روانپزشک در ایمیل، دچار مشکل شود، چه کسی مقصر است (3). برای کاربرد پست الکترونیک در ارتباط درمانی باید به این نکات توجه کرد (5 و 6): 1- بهتر است نخستین ارتباط میان بیمار و روانپزشک حضوری باشد و پست الکترونیک برای موارد پی­گیری به­کار رود؛ 2- پیش از شروع ارتباط به‌وسیله پست الکترونیک، توافق­نامه امضا شود؛ 3- سعی شود ایمیل­های اورژانس، هرچه سریع­تر پاسخ داده شود؛ 4- بیمار از مسایل مربوط به محرمانه­ماندن اطلاعات آگاه شود؛ 5- بیمار بایستی حتی در تعطیلات کسی را داشته باشد تا به مشکلات او پاسخ دهد؛ 6- روانپزشک باید نسخه کپی از ایمیل­ها را، چه به­صورت دیجیتال و چه به­صورت پرینت­شده نگه دارد؛ 7- بیمار آموزش ببیند تا مشکل خود را به درستی دسته­بندی کند و هنگام ارسال ایمیل، در قسمت موضوع ایمیل تایپ نماید. این امر به پزشک کمک می­کند پیام­های رسیده را اولویت­بندی کند؛ 8- پاسخ خودکار هر دو طرف فعال باشد، که بتوانند از دریافت پیام مطمئن شوند؛ 9- در صورت ارسال یک ایمیل برای چند نفر، ایمیل­ها از دید دیگران مخفی بماند، به عبارت دیگر از کپی کور1 استفاده شود؛ 10- لحن ایمیل عصبانی، تمسخرآمیز یا انتقادی نباشد؛ 11- ایمیل دارای امضا و مشخصات پزشک باشد؛ 12- در صورت بیش از اندازه طولانی­شدن متن ایمیل، به بیمار یادآوری شود که در آینده حضوری یا تلفنی موضوع مورد بحث قرار گیرد؛ 13- از ایمیل برای یادآوری دستوالعمل­ها به بیمار استفاده شود؛ 14- رابطه ایمیلی با بیمارانی که دستورالعمل­های موجود در این نوع ارتباط را رعایت نمی‌کنند، پایان می­پذیرد؛ 15- نکات مهم امنیتی، مانند انتخاب یک کلمه رمز مطمئن رعایت شود؛ 16- اطمینان از ایمنی شبکه­های بی­سیم مهم است؛ 17- به­هیچ­وجه آدرس پست الکترونیک بیماران برای مقاصد تجاری در اختیار دیگران قرار نگیرد؛ 18- می­توان از رمزنگاری2 برای مبادله پیام استفاده کرد. این کار به­سادگی و با آموزش استفاده از نرم­افزارهای ویژه قابل انجام است؛ 19- می‌توان از پایگاه­های اینترنتی ویژه با میزان امنیت بالا به‌جای خدمات پست الکترونیک عادی استفاده نمود؛ 20- طراحی و پیاده­سازی سامانه­های اولویت­بندی خودکار، با توجه به محدودیت وقت روانپزشکان، بسیار بااهمیت است. 21- باید پرداخت مالی، برای زمانی که روانپزشک به ایمیل پاسخ می­دهد، در نظر گرفته شود. در ایران به احتمال زیاد، درصد بالایی از بیماران کار با رایانه و پست الکترونیک را یاد نگرفته­اند، اگرچه در بیشتر خانه­ها افرادی هستند که بتوانند در این موارد به بیماران کمک کنند. تعیین درصد بیمارانی که خود یا یکی از اطرافیانشان به پست الکترونیکی دسترسی دارند، می­تواند یک موضوع پژوهشی باشد. در کل، موانع پیش­روی برقراری ارتباط از طریق ایمیل میان روانپزشکان و بیماران در ایران بسیار است؛ آشنایی‌نداشتن بیماران با فناوری برقراری این ارتباط، حجم بالای کاری روانپزشکان، تعریف­نشدن قوانین برای بازپرداخت هزینه­های مشاوره و الویت­بندی­نشدن ایمیل­ها از آن جمله است، که در حال حاضر این ایده را بسیار دور و بلندپروازانه می­نمایاند. به نظر می­رسد کار پژوهشی زیادی برای نیازسنجی و آمادگی‌سنجی چنین ایده­ای نیاز است؛ به‌ویژه با توجه به این‌که حرکت به­سوی ارتباطات دیجیتال در آینده امری غیرقابل‌اجتناب است و باید تدابیری برای آن اندیشید.

روابط ساختاری ابعاد شخصیتی نئو با نشانه‌های اختلال‌های اضطرابی و افسردگی

هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال­های اضطرابی و افسردگی بر پایه ابعاد شخصیتی نئو بود. روش: 413 (200 پسر و 213 دختر) دانشجوی دانشگاه تبریز به­روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند و به این پرسش­نامه­ها پاسخ دادند: پرسش­نامه پنج­عاملی نئو (NEO–FFI)، پرسش­نامه افسردگی بک (BDI–II)، شاخص حساسیت اضطرابی (ASI)، پرسش­نامه نگرانی ایالت پن (PSWQ)، پرسش­نامه وسواسی- جبری مادزلی (MOCI)، پرسش­نامه ترس مرضی اجتماعی (SPIN) و مقیاس محرک­ها- پاسخ­های مربوط به ترس مرضی (PSRS). برای تحلیل داده­ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته­ها: یافته­ها نشان­گر برازندگی بهتر ساختار پنج­عاملی اختلال­های اضطرابی و افسردگی در مقایسه با ساختار شش­عاملی بود. یافته­ها تنها از روایی سه بعد شخصیتی نئو حمایت کرد. از میان الگوهای ساختاری گوناگون ارزیابی­شده، بهترین برازش مربوط به ساختاری بود که در آن ابعاد مرتبه بالای روان­رنجورگرایی، برون­گرایی و باوجدان­بودن به­شیوه قابل­انتظار روی اختلال­های اضطرابی و افسردگی اثر معنی­داری می­گذارد. نتیجه‌گیری: روان­رنجورگرایی ویژگی مشترک اختلال­های اضطرابی و افسردگی، برون­گرایی پایین ویژگی اختصاصی افسردگی و ترس مرضی اجتماعی و باوجدان­بودن ویژگی اختصاصی وسواسی- جبری است.

روایی و پایایی نسخه فارسی مقیاس اضطراب در تعاملات اجتماعی (SIAS)

هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی مقیاس اضطراب تعامل اجتماعی (SIAS) بود. روش: برای پژوهش توصیفی- مقطعی حاضر 150 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از ترجمه و ترجمه وارون SIAS، این مقیاس به همراه پرسش­نامه ترس مرضی اجتماعی (SPIN) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNE) برای گردآوری داده­ها به­کار رفت. داده­ها به روش همبستگی پیرسون و t مستقل تحلیل شدند. یافته­ها: پایایی به روش آزمون- بازآزمون 79/0 و آلفای کرونباخ 90/0 به­دست آمد. هم­چنین SIAS توانست میان زنان و مردان تمایز بگذارد، به­گونه­ای که زنان طبق انتظار نمره بالاتری به­دست آوردند (035/0p=). همبستگی با دو مقیاس BFNE و SPIN نیز به­ترتیب 54/0 (001/0>p) و 68/0 (001/0>p) بود. نتیجه­گیری: نسخه فارسی SIAS در دانشجویان ایرانی از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است.

روایی و پایایی نسخه فارسی نمایه عوامل حفاظت‌کننده فردی (IPFI)

هدف پژوهش حاضر، روان‌سنجی نسخه فارسی نمایه عوامل حفاظت‌کننده فردی (IPFI) بود. روش: در پژوهش پیمایشی حاضر، 481 دانش­آموز دبیرستانی (243 دختر) به روش نمونه­گیری خوشه­ای چندمرحله­ای از نواحی استان فارس انتخاب شدند. نسخه فارسی IPFI به روش ترجمه- ترجمه وارون تنظیم شد و برای گردآوری داده­ها به‌کار رفت. برای تحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی استفاده شد. یافته­ها: تحلیل عاملی به شیوه مؤلفه­های اصلی نشان­گر ساختار چهارعاملی توانش شخصی، توانش اجتماعی، تعهد اجتماعی و انسجام اجتماعی بود. ضریب همبستگی نمره کل مقیاس با عوامل توانش شخصی، توانش اجتماعی، تعهد اجتماعی و انسجام اجتماعی به­ترتیب 78/0، 67/0، 70/0 و 72/0 بود (01/0≥p). ضریب آلفای کرونباخ این عوامل نیز به‌ترتیب 96/0، 82/0، 86/0 و 77/0 به‌دست آمد. دونیمه­سازی پایایی ابزار را تأیید کرد. نتیجه­گیری: نسخه فارسی IPFI از روایی و پایایی مناسب برخوردار است.

روایی و پایایی نسخه فارسی پرسش‌نامه مشاهده حرکتی برای آموزگاران (PMOQ-T)

هدف تحقیق حاضر، معرفی و ارزیابی پایایی و جنبه‌های مختلف روایی نسخه فارسی پرسش‌نامه مشاهده حرکتی برای آموزگاران (PMOQ-T) در ایران بود، که از آن برای شناسایی کودکان در معرض خطر اختلال هماهنگی رشدی (DCD) استفاده می‌شود. روش: روایی تفکیکی، روایی سازه، روایی هم‌زمان، و هم­سانی درونی این پرسش‌نامه با استفاده از یک نمونه 505 نفری از دانش آموزان پسر دبستانی و معلمانشان ارزیابی شد. از معلمان خواسته شد تا این پرسش‌نامه را تکمیل کنند. نتایج ارزیابی معلمان با عملکرد دانش‌آموزان در آزمون تبحر حرکتی برونینکس‌ـ اوزرتسکی (BOTMP) و آزمون رشد حرکتی درشت‌ـ2 (TGMD-2) قیاس شد. یافته‌ها: نسخه فارسی PMOQ-T پایایی درونی بالایی داشت (91/0= α). عملکردهای حرکتی کودکان در معرض خطر DCD در BOTMP و TGMD-2 نسبت به کودکان سالم بالاتر بود. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد نسخه فارسی PMOQ-T دو عاملی است و با نسخه اصلی آن هم‌خوانی دارد. در نهایت، همبستگی بالایی بین نمرات حاصل از این پرسش‌نامه با عملکردهای کودکان در BOTMP (75/0-) و دو زیرمقیاس TGMD-2 ]جابه‌جایی (68/0-) و کنترل شیء (62/0-)[ مشاهده شد. نتیجه‌گیری: نتایج نشانگر این است که نسخه فارسی PMOQ-T را می‌توان به‌عنوان یک ابزار روا و پایا برای غربالگری کودکان در معرض خطر DCD در ایران در نظر گرفت

روایی و پایایی نسخه فارسی پرسش‌نامه مشاهده حرکتی برای آموزگاران (PMOQ-T)

هدف تحقیق حاضر، معرفی و ارزیابی پایایی و جنبه‌های مختلف روایی نسخه فارسی پرسش‌نامه مشاهده حرکتی برای آموزگاران (PMOQ-T) در ایران بود، که از آن برای شناسایی کودکان در معرض خطر اختلال هماهنگی رشدی (DCD) استفاده می‌شود. روش: روایی تفکیکی، روایی سازه، روایی هم‌زمان، و هم­سانی درونی این پرسش‌نامه با استفاده از یک نمونه 505 نفری از دانش آموزان پسر دبستانی و معلمانشان ارزیابی شد. از معلمان خواسته شد تا این پرسش‌نامه را تکمیل کنند. نتایج ارزیابی معلمان با عملکرد دانش‌آموزان در آزمون تبحر حرکتی برونینکس‌ـ اوزرتسکی (BOTMP) و آزمون رشد حرکتی درشت‌ـ2 (TGMD-2) قیاس شد. یافته‌ها: نسخه فارسی PMOQ-T پایایی درونی بالایی داشت (91/0= α). عملکردهای حرکتی کودکان در معرض خطر DCD در BOTMP و TGMD-2 نسبت به کودکان سالم بالاتر بود. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد نسخه فارسی PMOQ-T دو عاملی است و با نسخه اصلی آن هم‌خوانی دارد. در نهایت، همبستگی بالایی بین نمرات حاصل از این پرسش‌نامه با عملکردهای کودکان در BOTMP (75/0-) و دو زیرمقیاس TGMD-2 ]جابه‌جایی (68/0-) و کنترل شیء (62/0-)[ مشاهده شد. نتیجه‌گیری: نتایج نشانگر این است که نسخه فارسی PMOQ-T را می‌توان به‌عنوان یک ابزار روا و پایا برای غربالگری کودکان در معرض خطر DCD در ایران در نظر گرفت

روایی، پایایی و ساختار عاملی نسخه 71گویه‌ای غربال اختلال‌های هیجانی مرتبط با اضطراب کودک (SCARED-71)

هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی نسخه 71گویه­ای غربال اختلال­های هیجانی مرتبط با اضطراب کودک (SCARED-71) بود. روش: نخست نسخه فارسی SCARED-71 به روش ترجمه- ترجمه وارون تهیه شد. سپس 237 نفر (83 پسر و 154 دختر) از دانش­آموزان شهر اصفهان به­صورت خوشه­ای مرحله­ای به نسخه 71گویه­ای SCARED-71، پرسش‌نامه اضطراب مدرسه (SAI) و پرسش­نامه تنظیم هیجان شناختی (CERQ) پاسخ دادند. یافته­ها: ضریب آلفای کرونباخ و پایایی آزمون- بازآزمون کل مقیاس به­ترتیب 93/0 و 83/0 و برای خرده­مقیاس­ها به­ترتیب 84/0-57/0 و 82/0-61/0 به­دست آمد. تحلیل عامل اکتشافی با روش مؤلفه­های اصلی و چرخش واریماکس، به استخراج هفت عامل منتهی شد که روی هم 43 درصد واریانس کل را تبیین کردند. این ساختار به­وسیله تحلیل عامل تأییدی نیز تأیید شد. دختران در تمامی خرده­مقیاس­های SCARED-71 نمره بالاتری نسبت به پسران به­دست آوردند. روایی هم­گرا و واگرای SCARED-71 نیز با محاسبه همبستگی با خرده­مقیاس­های CERQ تأیید شد. نتیجه­گیری: نسخه فارسی SCARED-71 از روایی و پایایی مناسب برخوردار است.

حساسیت، ویژگی و نقطه برش مقیاس تجدیدنظرشده هوشی وکسلر کودکان

هدف پژوهش حاضر تعیین حساسیت، ویژگی و نقطه برش مقیاس تجدیدنظرشده هوشی وکسلر کودکان (WISC-R) در تشخیص اختلال­های یادگیری بود. روش: در یک طرح توصیفی- مقطعی با نمونه­گیری خوشه­ای چندمرحله­ای از پایه­های سوم تا پنجم دبستان­های استان سمنان، 45 دانش­آموز مبتلا به اختلال­های یادگیری و 45 دانش­آموز سالم به پرسش­نامه­های داده­های جمعیت­شناختی، WISC-R و فهرست تشخیصی اختلال­های یادگیری بر پایه DSM-IV-TR پاسخ دادند. داده­ها با کاربرد منحنی ROC تحلیل شدند. یافته­ها: یافته­ها نشان داد نمره کل 89 با حساسیت 1/71 درصد و ویژگی 6/95 می­تواند دو گروه مبتلا و سالم را در 1/94 درصد موارد تمیز دهد (05/0>p). در دو بخش کلامی و غیرکلامی نیز به­ترتیب نمره 44 با حساسیت 4/84 درصد و ویژگی 7/86 درصد و نمره 44 با حساسیت 4/44 درصد و ویژگی 3/93 درصد می­تواند دو گروه را به­ترتیب در 4/86 درصد و 87 درصد موارد تمیز دهد (05/0>p). نتیجه­گیری: مقیاس WISC-R با نقاط برش مشخص، دارای قابلیت به‌کارگیری در تشخیص کودکان مبتلا به اختلال­های یادگیری است.

مقایسه دانشجویان دارای شکست عشقی با و بدون نشانگان بالینی در طرحواره‌های ناسازگار اولیه و الگوهای فرزند‌پروری

هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره‌های ناسازگار اولیه و الگوهای فرزندپروری در دو گروه دانشجویان دارای شکست عشقی با و بدون نشانگان بالینی بود. روش: با روش نمونه­گیری هدف­مند و به­کارگیری پرسش­نامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسش­نامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسش­نامه چندمحوری بالینی میلون (MCMI-III) 30 دانشجوی دارای شکست عشقی با نشانگان بالینی و 30 دانشجوی دارای شکست عشقی بدون نشانگان بالینی از دانشگاه تبریز انتخاب شدند و به پرسش­نامه­های نسخه کوتاه طرحواره یانگ (YSQ-SF) و محیط خانوادگی- فرزندپروری شیفر (SFPE) پاسخ دادند. داده‌ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) تحلیل شدند. یافته­ها: یافته­ها نشان داد میان طرحواره‌های ناسازگار اولیه و الگوهای فرزندپروری دانشجویان دارای شکست عشقی با و بدون نشانگان بالینی تفاوت وجود دارد (05/0p<). نتیجه­گیری: می­توان از روی طرحواره‌های ناسازگار اولیه و محیط خانوادگی اولیه، شدت نشانه­های بالینی را در شکست روابط عاشقانه پیش­بینی و با رویکرد طرحواره درمانی به این افراد کمک کرد.

اثربخشی برنامه‌ آموزشی کاهش زورگویی مبتنی بر روش الویز در پسران

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه‌ آموزشی کاهش زورگویی مبتنی بر روش الویز بر میزان رفتارهای زورگویی پسران دبستانی انجام شد. روش: پژوهش تجربی حاضر با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پی­گیری شش­ماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. به روش نمونه­گیری تصادفی چندمرحله­ای ابتدا از نواحی شش‌گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان، یک ناحیه آموزشی و سپس از این ناحیه، چهار دبستان پسرانه به­صورت تصادفی انتخاب شد. با اجرای جامعه­سنجی روی تمامی دانش­آموزان پایه‌های دوم و چهارم این دبستان­ها، 40 پسر زورگو از میان دانش­آموزانی که بیشترین انتخاب را به­عنوان زورگو داشتند، به‌صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. برنامه‌ آموزشی کاهش زورگویی مبتنی بر روش الویز برای گروه آزمایش در 10 جلسه 60دقیقه‌ای به­صورت دوبار در هفته، ارایه شد. برای گردآوری داده­ها از جامعه‌سنجی (So) و پرسش­نامه روابط همسالان (PRQ) استفاده شد. یافته­ها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکووا) تحلیل شدند. یافته‌ها: یافته­ها نشان داد برنامه آموزشی کاهش زورگویی مبتنی بر روش الویز باعث کاهش رفتارهای زورگویی و قربانی در گروه آزمایش در مراحل پس‌آزمون و پی­گیری شد (0001/0p<). هم‌چنین میزان رفتارهای پسندیده اجتماعی در گروه آزمایش در مراحل پس‌آزمون و پی­گیری افزایش یافت (0001/0p<). نتیجه‌گیری: کاربرد برنامه‌ آموزشی کاهش زورگویی مبتنی بر روش الویز می­تواند مشکلات مربوط به رفتارهای زورگویی را در مدارس کم کند.

تبیین صفات اسکیزوتایپی و مرزی بر پایه سبک‌های دلبستگی و صفات بنیادی شخصیت

هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی صفات اسکیزوتایپی و مرزی از روی سبک­های دلبستگی و صفات بنیادی شخصیت بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، 603 دانشجوی کارشناسی به روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب و به نسخه تجدیدنظرشده کوتاه پرسش‌نامه شخصیتی آیزنک (EPQ-RS)، نسخه کوتاه پرسش‌نامه شخصیت اسکیزوتایپی (SPQ-B)، پرسش­نامه شخصیت مرزی (BPI) و پرسش‌نامه دلبستگی بزرگسالان (AAI) پاسخ گفتند. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد روان‌رنجورخویی، سبک دلبستگی اجتنابی، روان‌پریشی‌گرایی، سبک دلبستگی ایمن (به‌صورت منفی)، سبک دلبستگی دوسوگرا و برون‌گرایی (به‌صورت منفی) به‌ترتیب بهترین پیش­بین­‌های صفات اسکیزوتایپی و روان‌رنجورخویی، روان‌پریشی‌گرایی و سبک‌های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی نیز به‌ترتیب بهترین پیش‌بین­‌های صفات مرزی بودند. نتیجه‌گیری: روان‌رنجورخویی و روان‌پریشی‌گرایی بالا در کنار سبک دلبستگی اجتنابی، الگوی پیشنهادی احتمالی برای پیش‌بینی صفات اسکیزوتایپی است و روان‌رنجورخویی و روان‌پریشی‌گرایی بالا در کنار سبک دلبستگی دوسوگرا، الگوی پیشنهادی احتمالی برای پیش‌بینی صفات مرزی است.

« بعدی  ۲۳۹  ۲۳۸  ۲۳۷  ۲۳۶  ۲۳۵  ۲۳۴  ۲۳۳  ۲۳۲  ۲۳۱  ۲۳۰  ۲۲۹  ۲۲۸  ۲۲۷  ۲۲۶  ۲۲۵  ۲۲۴  ۲۲۳  ۲۲۲  ۲۲۱  ۲۲۰  قبلی »