هدف: اختلالات شناختي با شيوعي در حدود 50 تا 60 درصد مهمترين عامل در ازدستدادن كار و خانهنشينشدن بيماران مبتلا به اسكلروز متعدد (MS) ميباشند. در چند دهه گذشته نقش آزمونهاي ارزيابي روانشناختي در شناسايي اين اختلالات نشان داده شده و بهخصوص بر اهميت آزمونهاي كامپيوتري با توجه به توانايي دقيق سنجش زمان تأكيد گرديده است. در اين مطالعه با استفاده از آزمونهاي عصبروانشناختي كامپيوتري به زبان فارسي بررسي جامعي بر روي انواع اختلالات شناختي مرتبط با نواحي مختلف قشر پرهفرونتال بهتفكيك قدامي – داخلي و پشتي – جانبي در گروهي از بيماران فارسيزبان مبتلا به MS انجام شد. روش: در اين مطالعه كوهورت تاريخي، 43 بيمار مبتلا به MS عودكننده- بهبوديابنده (27 نفر مؤنث) در مقايسه با 40 فرد سالم (25 نفر مؤنث) با روش نمونهگيري در دسترس در انجمن MS ايران، بر اساس فراخوان با يكسانسازي سن، جنس، IQ و ميزان افسردگي پس از معاينه كامل نورولوژيك و تعيين شاخصهاي ناتواني جسمي (EDSS) مورد سنجش عصبروانشناختي با استفاده از آزمونهاي قمار آيوا، درك زمان، مرتبكردن كارتهاي ويسكانسين، كاهش ارزش تعويقي و خطرپذيري بادكنكي قرار گرفتند. يافتهها: بيماران مبتلا به MS بهطور معنيداري مقادير بيشتري از خطاي پافشاري در آزمون ويسكانسين، زمان بيشتر براي انتخاب از دسته كارتهاي پر خطر در آزمون آيوا، مقادير كمتري از كاهش ارزش پاداش در اثر گذر زمان در آزمون كاهش ارزش تعويقي، مقادير كمتري از خطرپذيري در آزمون خطرپذيري بادكنكي و در نهايت مقادير بيشتري از تخمين و بازسازي بازههاي زماني در آزمونهاي درك زمان نشان دادند (05/0 p<). نتيجهگيري: تحليل نتايج اين مطالعه براي اولين بار مشخص ساخت بيماران مبتلا به MS با وجود حفظ تواناييهاي ذهني، درجه بالايي از رفتارهاي محافظهجويانه در عملكردهاي شناختي از خود نشان ميدهند. اين استراتژي خاص شناختي كه در نقطه مقابل عملكردهاي روانشناخت معتادان، قماربازها، مجرمان و ديگر گروههاي مخاطرهجو قرار ميگيرد ميتواند ناشي از ضايعات خاص اين بيماران در ماده سفيد نواحي پرهفرونتال در قالب سندرم «قطع متعدد» يا اشكال در سرعت پردازش اطلاعات و يا ناشي از نوعي يادگيري اجتماعي در زمينه عوارض و تجربيات شخصي بيماران مبتلا به MS باشد.