هدف اصلي اين پژوهش بررسي تاثير آموزش مهارت هاي زندگي بر سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان دختر پايه پنجم مقطع ابتدايي بود. جامعه آماري کليه دانش آموزان دختر پايه پنجم مقطع ابتدايي شهرستان رشتخوار در سال تحصيلي 89-88 بود. که تعداد 60 دانش آموز دختر به شيوه تصادفي ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمايش و کنترل (هر گروه 30 نفر) قرار گرفتند. پژوهش حاضر، نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزارهاي پژوهش بر آزمون سلامت روان گلدبرگ، آزمون عزت نفس کوپر اسميت و راهنماي عملي آموزش مهارت هاي زندگي مشتمل بود. در روش تجزيه و تحليل داده ها، از آزمون آماري t گروه هاي مستقل، استفاده شده است. نتايج نشان داد که: آموزش مهارت هاي زندگي، سلامت روان دانش آموزان و عزت نفس آنها را بهبود مي بخشد. تاثير آموزش مهارت هاي زندگي بر نشانه هاي جسماني و اضطراب و بي خوابي معنادار بوده است، اما بر نارسا کنش وري اجتماعي و افسردگي معنادار نبوده است. تاثير آموزش مهارت هاي زندگي بر عزت نفس کلي، عزت نفس اجتماعي و عزت نفس تحصيلي معنادار بوده است. اما بر عزت نفس خانوادگي معنادار نبوده است

اين تحقيق، به بررسي اثرات خلاقيت، هوش و ويژگي هاي شخصيتي بر ميزان درک و فهم جوانان 17 تا 18 ساله مجرد و مذکر در دو کشور ايران و آذربايجان نسبت به دو بيتي هاي شهريار و وهاب زاده پرداخته و سوال اصلي تحقيق بدين ترتيب تدوين شد که: آيا هوش، خلاقيت و ويژگي هاي شخصيتي، مي تواند ميزان درک و فهم را افزايش دهند يا خير؟ در راستاي پاسخ گويي به سوال اصلي تحقيق، فرضيه اصلي بدين ترتيب عنوان گرديد که هوش، خلاقيت و ويژگي هاي شخصيتي، بر ميزان درک و فهم جوانان از اشعار شهريار و وهاب زاده موثر است. روش تحقيق حاضر توصيفي، از نوع زمينه يابي است. جامعه آماري تحقيق حاضر نيز که در حيطه جوامع نامحدود جاي مي گيرد، عبارتند از: جوانان 17 تا 18 ساله مجرد و مذکر ايران و آذربايجان که از اين تعداد، 120 نفر از جوانان ايران و 120 نفر از جوانان آذربايجان که همگي در دامنه سني 17 تا 18 سال واقع شده و مجرد و مذکر مي باشند، به عنوان حجم نمونه تحقيق حاضر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در اين تحقيق عبارتند از: آزمون خلاقيت تورنس، مقياس هوشي استانفورد- بينه، ويژگي هاي شخصيتي NEO و دوبيتي هاي منظوم؛ که تمامي ابزار داراي روايي و اعتبار (بالاتر از 0.70) مي باشند. در نهايت، با استفاده از مدل آماري رگرسيون چندمتغيري، به آزمون فرضيه هاي تحقيق پرداخته و يافته هاي تحقيق نشان داد که رابطه معناداري بين خلاقيت، استدلال سيال، دانش و انعطاف پذيري با ميزان درک و فهم وجود دارد. بدين ترتيب که با افزايش خلاقيت، استدلال سيال، دانش و انعطاف پذيري، ميزان درک و فهم از اشعار شهريار و وهاب زاده نيز افزايش مي يابد.

هدف پژوهش حاضر تحليل رابطه بين دو متغير سبک هاي رهبري تحول آفرين و تعامل گرا و نگرش به تغيير سازماني از ديدگاه کارشناسان حوزه ستادي سازمان آموزش و پرورش فارس بود. جامعه و نمونه آماري پژوهش، کليه کارشناسان حوزه ستادي سازمان آموزش و پرورش فارس به تعداد 230 نفر در سال 88-87 بود که در اين پژوهش مشارکت نمودند. دو پرسش نامه رهبري تحول آفرين و نگرش به تغيير سازماني براي جمع آوري اطلاعات مورد استفاده واقع شد. پرسش نامه رهبري تحول آفرين داراي پنج بعد رهبري فرمند، توجه و ملاحظه فردي، تحريک ذهني، پاداش مشروط و مديريت مبتني بر استثناء است که، دو بعد آخر مربوط به رهبري تعامل گرا مي باشد. پرسش نامه نگرش به تغيير سازماني داراي سه بعد شناختي، عاطفي و رفتاري مي باشد. از روش هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون هم زمان جهت تحليل داده هاي به دست آمده استفاده گرديد. نتايج پژوهش بيان گر رابطه معنادار رهبري فرمند با نگرش شناختي به تغيير سازماني؛ تحريک ذهني با نگرش شناختي و رفتاري؛ پاداش مشروط با نگرش شناختي، عاطفي و رفتاري و مديريت مبتني بر استثناء با نگرش عاطفي بود که رابطه ابعاد رهبري تعامل گرا با نگرش عاطفي به تغيير سازماني، منفي بود. هم چنين نتايج نشان داد که رهبري فرمند داراي قدرت پيش بيني براي ابعاد شناختي و عاطفي و پاداش مشروط داراي قدرت پيش بيني براي بعد رفتاري نگرش به تغيير سازماني بود.

هدف اصلي اين پژوهش تاثير ميزان استرس شغلي بر رضايت شغلي مديران مدارس دولتي شهرستان اسلامشهر در سال تحصيلي 88 -87 بوده است تحقيق به شيوه توصيفي (علي- مقايسه اي) انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش شامل کليه مديران زن و مرد مدارس دولتي شامل مقاطع ابتدايي، راهنمايي و متوسطه شهرستان اسلامشهر به تعداد 196 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان جسي به تعداد 123 نفر به و به صورت نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شد. ابزار گردآوري داده ها پرسش نامه بود که جهت سنجش استرس شغلي از پرسش نامه اوندردف و براي سنجش رضايت شغلي از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گرديد. پس از تاييد روايي محتوايي پرسشنامه ها (نظر اساتيد) و پايايي پرسشنامه ها با استفاده از آلفاي کرونباخ ترتيب a= 0.91 وa= 0.92 محاسبه گرديد. جهت تحليل داده ها از آمار توصيفي (ميانگين، ميانه، انحراف متوسط، نمودار، جداول و نما) و آمار استنباطي (ضريب همبستگي پيرسون، تحليل واريانس يک طرفه و براي مقايسه ميانگين هاي دوگروهه، t 2 گروهه) و نرم افزار spss استفاده گرديد. نتايج نشان مي دهد که: بين رضايت شغلي و استرس شغلي مديران رابطه منفي و معناداري وجود دارد. از نظر استرس شغلي بين مديران زن و مرد و رضايت شغلي آنان نيز تفاوت معناداري وجود دارد. بين استرس شغلي مديران در تمام مقاطع و سابقه مديريت آنان تفاوت معناداري وجود دارد.

هدف از اين پژوهش بررسي رابطه کارآفريني و خلاقيت با ميزان تحصيلات در کارکنان پارک هاي علم و فن آوري شهرستان شيراز است. با توجه به ابعاد تحقيق و نحوه بررسي سوالات، روش تحقيق، توصيفي از نوع همبستگي است و جامعه آماري مورد نظر حدودا 400 نفر از کارکنان پارک هاي علم و فن آوري شهرستان شيراز بودند. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 70 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. پرسش نامه سنجش ويژگي ها و خصوصيات کارآفرينان با روايي و پايايي 0.87 و پرسش نامه سنجش خلاقيت عابدي با روايي و پايايي 0.84، بين جامعه نمونه توزيع گرديد و داده هاي به دست آمده با کمک نرم افزار SPSS تجزيه و تحليل گرديد. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان داد که: بين کارآفريني و خلاقيت رابطه معناداري وجود دارد و اين ارتباط از نوع مستقيم و خطي مي باشد. بين کارآفريني و خلاقيت با ميزان تحصيلات رابطه معناداري وجود دارد و کارآفريني و خلاقيت در کارکنان با ميزان تحصيلات بالاتر، بيشتر خواهد بود. هم چنين بين هر چهار بعد خلاقيت (سيالي، انعطاف پذيري، ابتکار و بسط) با کارآفريني همبستگي مثبت وجود دارد.

هدف اين مقاله تعيين رابطه بين فرهنگ سازماني و سرمايه اجتماعي در دبيرستان هاي پسرانه شهر تبريز مي باشد. براي نيل به هدف فوق چهار فرضيه تدوين و مورد آزمون قرار گرفته است. جامعه آماري اين تحقيق را کليه دبيران دبيرستان هاي پسرانه شهر تبريز، در نواحي پنج گانه مقطع متوسطه در سال تحصيلي 88-87 تشکيل مي دهند. حجم نمونه آماري با استفاده از جدول کرجسي و مورگان به تعداد 320 نفر دبير محاسبه گرديده که به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبي، نمونه گيري انجام شده است. براي جمع آوري داده هاي لازم جهت آزمون فرضيه هاي تحقيق، از پرسش نامه استاندارد فرهنگ سازماني مدل دنيسون، و پرسش نامه محقق ساخته سرمايه اجتماعي استفاده گرديده است. به منظور تجزيه و تحليل داده ها نيز از آزمون هاي کولموگروف- اسميرنوف و آزمون ضريب همبستگي پيرسون استفاده شده است. نتايج بررسي نشان داد که رابطه معناداري بين فرهنگ سازگاري، فرهنگ رسالتي، فرهنگ مشارکتي و فرهنگ تدوام با سرمايه اجتماعي وجود دارد.

اين پژوهش با هدف بررسي روش هاي ترغيب معلمان به استفاده از طرح درس در دوره راهنمايي تحصيلي شهرستان دماوند صورت گرفته است. براي اين منظور با طراحي پرسش نامه اي، نظر 165 نفر از معلمان دوره راهنمايي تحصيلي شهرستان دماوند در مورد طرح درس مورد پرسش واقع شد. داده هاي به دست آمده با آزمون هاي t تک گروهي، t گروه هاي مستقل و هم چنين تحليل واريانس يک طرفه و با استفاده از نرم افزار spss مورد تحليل قرار گرفت. يافته ها نشان مي دهد که عدم توانايي و آگاهي از نحوه تهيه طرح درس، مزاياي آن، کمبود فرصت، حجم و نوع درس، گذراندن کلاس هاي آموزشي و واکنش مسوولان، همگي نقش مهمي در استفاده از طرح درس توسط معلمان دارند. بررسي متغيرهاي جنسيت، وضعيت تاهل، سطح تحصيلات، سابقه کار، گذراندن دوره هاي آموزشي و رضايت شغلي با استفاده از طرح درس نيز مبين اين مساله است که بين نظرات زنان و مردان، و بين آراء افراد متاهل و مجرد در استفاده از طرح درس تفاوت معناداري وجود دارد. بررسي متغير سطح تحصيلات و استفاده از طرح درس نيز نشان داد که نظرهاي معلمان با سطوح تحصيلي مختلف، متفاوت است. هم چنين با افزايش سابقه کار، عامل کمبود فرصت، اهميت بيشتري در استفاده از طرح درس پيدا مي کند. نظرهاي معلمان دوره ديده و دوره نديده در استفاده از طرح درس نيز، تفاوت معناداري داشته و معلمان دوره ديده بيش از معلمان دوره نديده به عامل آگاهي از مزاياي طرح درس تاکيد داشته اند. همچنين، معلمان داراي رضايت شغلي متوسط، اهميت کمتري را براي عامل گذراندن دوره هاي آموزش طرح درس در نظر مي گيرند و با افزايش رضايت شغلي، استفاده از طرح درس افزايش مي يابد.

اين پژوهش با هدف اعتباريابي پرسش نامه باورهاي کارآمدي دانشجو معلمان دوره ابتدايي در تدريس رياضي انجام شده است. جامعه آماري اين پژوهش تمامي دانشجو معلمان در حال تحصيل در رشته آموزش ابتدايي در استان خراسان جنوبي است (186 نفر)، که جهت بررسي پايايي و روايي اين پرسش نامه، 140 نفر (90 مرد، 50 زن) از دانشجو معلمان به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب و پرسش نامه باورهاي کارآمدي دانشجو معلمان دوره ابتدايي در تدريس رياضي (MTEBI) بر روي گروه نمونه اجرا شد. جهت سنجش روايي پرسش نامه از روش تحليل عناصر اصلي و براي برآورد پايايي پرسش نامه از روش آلفاي کرانباخ استفاده شد. نتايج تحليل عاملي نشان داد که پرسش نامه داراي دو عامل زيربنايي است که با توجه به مشارکت سوالات در بارهاي عاملي، مي توان اين پرسش نامه را داراي دو خرده مقياس کارآمدي شخصي و انتظار نتايج تدريس دانست. همچنين نتايج آلفاي کرانباخ نشان داد که پايايي کلي پرسش نامه (0.73) و پايايي خرده مقياس هاي کارآمدي شخصي (0.80) و انتظار نتايج تدريس رياضي (0.66) درحد قابل قبولي بوده و اين ابزار از پايايي مناسبي برخوردار است.

هدف اين پژوهش تبيين عوامل دروني موثر در بهبود و ارتقاء کيفيت آموزشي از ديدگاه دانشجويان دانشگاه هاي آزاد اسلامي استان زنجان بود. روش تحقيق پيمايشي و ابزار گردآوري اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته 25 گويه اي در مقياس پنج درجه اي ليکرت تنظيم شد. پايايي دروني سوالات پرسش نامه با استفاده از آلفاي کرونباخ 97% به دست آمد. جامعه آماري شامل کليه دانشجويان دانشگاه هاي آزاد اسلامي استان زنجان بود که تعداد نمونه ها (N=385 نفر) و نمونه گيري به شيوه تصادفي خوشه اي انجام شد. براي تجزيه و تحليل داده ها از مشخصه هاي آماري نظير فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد، تحليل واريانس يک راهه استفاده گرديد. پس از تجزيه و تحليل داده ها نتايج زير به دست آمد: از ديدگاه دانشجويان از بين شاخص هاي مربوط به بهبود کيفيت آموزشي (استاد، دانشجو، محتوي و وسايل آموزشي) شاخص هاي مربوط به اساتيد در بهبود کيفيت آموزشي از ساير شاخص ها مهم تر بود پس از اين شاخص به ترتيب اهميت، شاخص هاي مربوط به دانشجو، محتوا، وسايل و مواد آموزشي قرار داشتند. شاخص هاي اساتيد به دانشجو و محتواي برنامه درسي در بين دانشجويان دانشگاه هاي مختلف استان زنجان به صورت معناداري متفاوت بود. اما آشنايي با تکنولوژي آموزشي در بين اين دانشگاه ها با يکديگر تفاوت معناداري نداشت

هدف اين مقاله بررسي اثربخشي هوش هيجاني بر موفقيت تحصيلي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن مي باشد. براي دستيابي به اين مقصود 408 دانشجوي سال سوم و چهارم دوره کارشناسي با استفاده از نمونه گيري تصادفي گروهي از چهار دانشکده علوم تربيتي و مشاوره، ادبيات فارسي و زبان هاي خارجي، علوم اجتماعي، اقتصاد و حسابداري انتخاب شده اند. که تعداد پسران 137 نفر و تعداد دختران 271 نفر مي باشد. ابزار اصلي به کار رفته در اين مطالعه پرسش نامه هوش هيجاني "سايبريا- شرينک" است که شامل 33 سوال بوده و همه آن ها بر اساس "معيار ليکرت" طراحي شده اند. با استفاده از "ضريب آلفاي کرونباخ"، اعتبار اين پرسش نامه 0.76 محاسبه شده است. تجزيه و تحليل داده ها بيانگر آن است که مي توان موفقيت تحصيلي دانشجويان دانشکده فارسي و زبان هاي خارجي را از طريق هوش هيجاني تعيين نمود. به علاوه، هوش هيجاني در موفقيت تحصيلي دانشجويان دانشکده علوم اجتماعي، اقتصاد و حسابداري، علوم تربيتي و مشاوره نقش تعيين کننده ندارد. طبق اين پرسش نامه از ميان 5 سازه اصلي هوش هيجاني تنها انگيزش، عامل تعيين کننده در موفقيت تحصيلي دانشجويان پسر است درحالي که خود تنظيمي در ميان دانشجويان دختر مي تواند نقش تعيين کننده اي داشته باشد

پژوهش حاضر، به بررسي تطبيقي اثربخشي ارتباط هاي معلمان در دوره مختلف تحصيلي مدارس دخترانه ناحيه دو شهر کرمان و عوامل فردي و رواني مرتبط با آن، پرداخته است. جامعه آماري اين پژوهش شامل 2835 نفر از معلمان زن در هر سه دوره تحصيلي ناحيه دو شهر کرمان بود که با استفاده از فرمول نمونه گيري کوکران، حجم نمونه شامل 339 نفر شد که با توجه به روش نمونه گيري طبقه اي، 97 نفر در دوره دبستان، 50 نفر در دوره راهنمايي و 192 نفر در دوره دبيرستان مورد سنجش قرار گرفتند. به منظور جمع آوري اطلاعات، سه پرسشنامه اثربخشي ارتباط هاي افسردگي و عزت نفس مورد استفاده قرار گرفت. داده هاي به دست آمده با استفاده از روش هاي مختلف آمار توصيفي و استنباطي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج به دست آمده از پژوهش: - اثربخشي ارتباطهاي معلمان در دوره راهنمايي از دو دوره ديگر کمتر و در دو دوره ديگر يکسان به دست آمد. - اثربخشي ارتباط هاي معلمان در دوره راهنمايي به ميزان زياد و در دو دوره ديگر به ميزان بسيار زياد بود. - بين عزت نفس معلمان در دوره مختلف تفاوت معني داري وجود نداشت و در هر سه دوره به ميزان زياد بود. - افسردگي معلمان در دوره راهنمايي از دو دوره ديگر بيشتر و در دو دوره ديگر يکسان به دست آمد. - در دوره راهنمايي به ميزان خفيف تا متوسط و در دو دوره ديگر به ميزان متوسط بود. - نتايج به دست آمده نشان داد بين افسردگي، سن، سابقه کار و رشته تحصيلي معلمان با اثربخشي ارتباطهاي آنان رابطه معني داري وجود دارد

مطالعه حاضر با هدف بررسي ارتباط بين وجدان کاري با بهره وري کارکنان، در کارکنان منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصيلي 90-1389 انجام شد. براي انتخاب گروه نمونه، از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي استفاده شده است که از بين 54 نفر افراد شاغل، بر اساس جدول مورگان 48 نفر (25 نفر مرد 23 نفر زن) انتخاب شدند. پژوهش از نوع توصيفي است و اطلاعات لازم با استفاده از 2 پرسش نامه وجدان کاري با پايايي (a=81.4) برگرفته از پرسش نامه 5 عاملي نئو و پرسش نامه بهره وري محقق ساخته با پايايي (a=97.7) جمع آوري شده است. براي بررسي فرضيه هاي تحقيق از آزمون هاي تحليل رگرسيون چند متغيري، کروسکالواليس و آزمون T استفاده شد. نتايج نشان داد که عوامل کفايت، نظم و ترتيب، وظيفه شناسي، تلاش براي موفقيت، خويشتن داري و احتياط در تصميم گيري کارکنان بر بهره وري کارکنان تاثير دارد. بين عوامل تاثيرگذار بر وجدان کاري و ميزان بهره وري مردان و زنان تفاوت معناداري وجود ندارد و بين وجدان کاري و بهره وري کارکنان در معاونت هاي مختلف سازمان تفاوت معناداري وجود ندارد