بررسی کارکردهای اجرایی در بیماران تحت درمان با متادون

هدف: بررسی کارکردهای اجرایی در افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون. روش: نمونۀ مورد مطالعۀ این پژوهش 25 بیمار تحت درمان نگهدارنده با متادون (گروه آزمایش)، 25 فرد بهنجار (بدون سابقۀ مصرف مواد) و 25 بیمار در حال پرهیز و محرومیت از مواد (دو گروه کنترل) بودند. سه گروه در متغیرهای سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ افسردگی بک، پرسشنامۀ اضطراب حالتی – صفتی اسپیلبرگر و آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین بود. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بیماران دریافتکنندۀ متادون، نسبت به دو گروه دیگر، در آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین عملکرد ضعیفتری دارند. در حالی که مقایسۀ دادههای دو گروه بهبودیافته و بهنجار حاکی از آن بود که عملکرد آنها در آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین تفاوتی ندارد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش با یافتههای قبلی همخوانی دارد و نشان میدهد که افراد مصرفکنندۀ متادون از مشکلات شناختی آشکاری رنج میبرند. كليدواژه‌ها: درمان نگهدارنده با متادون، کارکردهای اجرایی، آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین.

دست برتری خانوادگی و توانایی چرخش ذهنی

هدف: بررسي رابطة دستبرتري خانوادگي و توانايي چرخش ذهني كه به دليل وجود نظريه - هاي مطرح ژنتيكي و محيطي مورد بررسي قرار گرفته است. روش: در پژوهش علّي – مقايسهاي حاضر، 136 آزمودني كه در كلاس پنجم ابتدايي تحصيل ميكردند ( 68 پسر و 68 دختر) به روش تصادفي خوشهاي انتخاب شدند. ميانگين سني آزمودنيها 11 سال و نه ماه بود. اين دانشآموزان با استفاده از آزمون دستبرتري چاپمن، آزمون آنلاين چي و آزمون محققساختة دست برتري خانوادگي مورد ارزيابي و سنجش پسرويدادي قرار گرفتند. يافتهها: تحليل نتايج با استفاده از روش تحليل واريانس يكراهه نشان داد كه اثر دستبرتري خانوادگي بر توانايي چرخش ذهني همچنين، اثر دستبرتري خانوادگي .(F=3/ و 696 p=0/ معنادار است ( 0015 α=0/ در سطح 005 و p=0/ (براساس جنسيت ) بر توانايي چرخش ذهني نيز تفاوت معناداري نشان داد ( 006 نتيجهگيري: بر اساس آزمونهاي تعقيبي، بررسي نتايج، نظرية دستبرتري آنت .(F=3/006 را تأييد نكرد، اما دخالت عوامل محيطي و مدل سيستمي را در دستبرتري مورد تأييد قرار داد.

مطالعۀ جنبه های شناختی - هیجانی کار در برخورد با مشتریان و همکاران (رویکرد نمونه برداری از وقایع)

هدف: بررسی کار هیجانی و جنبههای شناختی – هیجانی آن در برخورد با مشتریان و همکاران. ملزومات کار هیجانی عبارتاند از: اصالت هیجانی، ناهماهنگی هیجانی و انحراف هیجانی (تخطی از قوانین با برون ریختن هیجاناتی که فرد احساس میکند). تمرکز مطالعه بر فرد هدف و تعاملات وی با مشتری یا همکار و جنبههای شناختی – هیجانی کار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات رابطهای است. شرکتکنندگان در این تحقیق 142 نفر (85 مرد و 57 زن) بودند که به کار خدماتی و غیرخدماتی اشتغال داشتند. تعداد تعاملات مرتبط یک هزار و 526 بود. برای گردآوری دادهها از روش نمونهبرداری از وقایع استفاده شد که از روش ثبت تعاملهای راچستر اقتباس گردیده است. برای سنجش عاطفۀ منفی از زیرمقیاس NA پاناس، و برای بهزیستی روانشناختی از پرسشنامۀ روان-تنی مور استفاده شد. دادهها با روش رگرسیون چندسطحی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان میدهند که احتمال ناهماهنگی هیجانی در تعامل با مشتریان و احتمال انحراف هیجانی در تعامل با همکاران بیشتر است. همچنین، این نتایج نشان دادند که کار هیجانی با بهزیستی روانشناختی رابطۀ منفی دارد. نتیجهگیری: هم ناهماهنگی هیجانی (که بیشتر در تعامل با مشتری ایجاد میشود) و هم انحراف هیجانی (که بیشتر در تعامل با همکار روی میدهد) بر بهزیستی روانشناختی فرد تأثیر منفی داشته و آن را کاهش میدهد.

رابطۀ بین بعد پردازش اطلاعات وسعت نقش و توانایی¬های شناختی مدیران چند شرکت صنعتی

هدف: مديريت مهمترين بعد سرماية انساني سازمان ها است؛ بنابراين مطالعة ويژگي هاي مهم اين حرفه بسيار اهميت دارد. هدف پژوهش حاضر پيشبيني متغير ملاك (بعد پردازش اطلاعات وسعت نقش مديران)، با استفاده از مجموعه آزمو نهاي استعداد عموم ي است . روش: در اين پژوهش براي سنجش وسعت نقش از پرسشنامة تحليل جايگاه حرف هاي و مديريتي و براي سنجش تواناييهاي شناختي از آزمون استعداد عمومي استفاده شده است. اين پژوهش كه از نوع رابطهاي است، در 86 مدير سه شركت صنعتي ( 59 مدير يك شركت صنعتي دولتي در كرمان، 16 مدير يك شركت صنعتي نيمهدولتي در تهران و 11 مدير يك شركت صنعتي نيمهدولتي در اصفهان) اجرا شد. افراد نمونه همگي مرد بودند و به طور تصادفي از بين مديراني انتخاب شدند كه داراي شرح شغلي رسمي با حداقل يك سال سابقة كار بودند. يافتهها: بين بعد پردازش اطلاعات شغلي و توانايي شناختي مديران رابط ة همچنين تواناييهاي استدلال عددي، محاسبه و .(p≤ 0/ معناداري مشاهده شد (در سطح 01 0/ جور كردن شكل، توانايي پردازش اطلاعات مديران را پيش بيني مي كنند (در سطح 01 نتيجهگيري: يكي از مهمترين مزيتهاي آزمونها استفاده از آنها در تصميم گيري - .(p≤ هاي شغلي است. اين تصميم گيري ها مواردي از قبيل گزينش كاركنان، نظام جانشيني، طبقه- بندي و ارزشيابي را شامل ميشود. با استفاده از آزمون هاي مناسب، مي توان وسعت نقش مديران و در نتيجه عملكرد آنان را پيشبيني كرد.

شیوه های دلبستگی و ارتباط آن با مدل¬های خود و دیگران، و صفات شخصیتی دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه علوم پزشکی

هدف: در طول يك دهۀ اخير، شواهد روزافزون نشان داده‌اند كه جهتگيري‌هاي دلبستگي طرز فكر و احساسات مردم را دربارۀ روابط رومانتيك خود عميقاً تحت تأثير قرار مي‌دهند. بر طبق مدل دوعاملي دلبستگي رومانتيك بارتولوميو و هوروويتز، مدل‌هاي دروني «خود» و «ديگران» ابعاد نسبتاً مستقلي هستند كه در تركيب با يكديگر چهار شيوۀ دلبستگي رومانتيك بزرگسالي را تشكيل مي‌دهند كه عبارتاند از: شيوۀ دلبستگي رومانتيك امن، شيوۀ دلبستگي رومانتيك بي‌اعتنا، شيوۀ دلبستگي نگران، و شيوۀ دلبستگي رومانتيك ترسو. هدف: پژوهش حاضر، به عنوان بخشي از پروژۀ بين‌المللي توصيف سكسواليته در ايران، با همكاري دانشگاه برادلي ابعاد فرهنگي دلبستگي را مورد شناسايي قرار مي‌دهد. روش: 200 دانشجوي پسر و دختر دانشكده‌هاي مختلف دانشگاه علوم پزشكي ايران با روش نمونه‌گيري آسان انتخاب شدند و پرسشنامههاي شيوه‌هاي دلبستگي و صفات شخصيتي را پر كردند. يافته‌ها: نتايج پژوهش نشاندهندۀ غلبۀ شيوۀ دلبستگي امن در مقايسه با سه شيوۀ ديگر دلبستگي در جامعۀ پژوهش بود. دختران و پسران تفاوتي در شيوه‌هاي دلبستگي نداشتند. همبستگي بين شيوه‌هاي دلبستگي، و مدلهاي خود و ديگران با نتايج بهدست-آمده در بیشتر فرهنگ‌ها همخواني داشت. بين شيوههاي دلبستگي امن و بياعتنا با صفات تيرۀ شخصيت همبستگي معناداري بهدست نيامد، و بين شيوۀ شخصيتي نگران و شخصيتهاي ماكياولي و سايكوپات همبستگي معناداري دیده شد. زنان در صفت شخصيتي خودشيفتگي و مردان در صفت سايكوپاتي تفاوت معناداري با يكديگر داشتند. بحث: فراواني زیاد شيوۀ دلبستگي امن و رابطۀ شيوه‌هاي دلبستگي با مدلهاي دروني خود و ديگران در جامعۀ دانشجویي ايراني با بیشتر فرهنگ‌هاي غربي و شرقي مشابهت دارد و شيوۀ دلبستگي امن را به عنوان يك شيوۀ تقريباً جهاني در روانشناسي انسان، واجد شرايط مي‌نمايد. با وجود این، نتايج متفاوتي كه با بعضي فرضيات پروژه بهدست آمد، ضرورت احتياط در نتيجه‌گيري بر اساس اطلاعات خودگزارشي و آزمون‌هاي مورد استفاده و نیز تعميم يافته‌ها به ساير قشر‌هاي جامعه ايران را ايجاب مي‌كند

ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ مقابله با موقعیت های استرس زا

هدف: در پژوهش حاضر به مثابه یک پژوهش همبستگی، با هدف بررسي ويژگيهاي روان-سنجي و تأييد استواري ساختار عاملي، پرسشنامۀ مقابله با موقعيتهاي استرسزا در نمونهای از دانشجويان ايراني اجرا شد. روش: نسخۀ فارسي پرسشنامۀ مقابله با موقعيتهاي استرسزا و پرسشنامۀ پنج عامل بزرگ در 419 دانشجو (166 پسر و 253 دختر) اجرا شد. ابزار: به منظور بررسي ساختار عاملي‏، روايي و پايايي پرسشنامۀ مقابله با موقعيتهاي استرسزا به ترتيب از تحليل عاملي تأييدي‏، روايي همگرا و ضريب آلفاي کرونباخ استفاده گردید. يافتهها: همسو با يافتههاي قبلي، ضرايب آلفاي كرونباخ و ضرايب همبستگي حاصل از آزمون- بازآزمون زیر-مقياسها نشان دادند كه این پرسشنامه از اعتبار بالايي برخوردار است. نتايج تحليل عاملي تأييدي نشاندهندۀ این است که الگوي سهعاملي این پرسشنامه برازندگی قابلقبولي با دادهها دارد، اما برازندگی الگوي چهارعاملي با دادهها بهتر است. ضرايب همبستگي بين زیرمقياسهاي پرسشنامۀ مقابله با موقعيتهاي استرسزا و صفات شخصيتي نشان داد که این پرسشنامه از روايي همگرا برخوردار است. نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاضر، با تأكيد بر ساختار عاملي ثابت و كارآيي بالقوۀ پرسشنامۀ مقابله با موقعيتهاي استرسزا به منزلۀ يك ابزار معتبر براي اندازهگيري مقابله با موقعيتهاي استرسزا نشان ميدهد كه این پرسشنامه از توان زیادي برخوردار است.

نقش اهداف پیشرفت در مؤلفه¬های یادگیری خودتنظیمی

هدف: بررسی نقش اهداف پیشرفت در مؤلفههای یادگیری خودتنظیمی دانشآموزان. روش: آزمودنیها شامل 685 دانشآموز پایۀ سوم دبیرستانهای شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار: پرسشنامۀ اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران، و پرسشنامۀ یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی-گروت که روایی و اعتبار آنها احراز شده بود. آزمودنیها براساس پاسخ به پرسشنامۀ اهداف پیشرفت و نیز برتری جهتگیری آنها در پنج گروه بدون هدف، اجتنابی، رویکردی، تبحری و اهداف چندگانه قرارگرفتند. یافتهها: مقایسۀ میانگین مؤلفههای خودتنظیمی (شناخت، فراشناخت و مدیریت منابع) در آزمودنیهای پنج گروه هدف، با روش تحلیل واریانس چندمتغیرۀ یکراهه نشان داد که میانگینهای پنج گروه با همدیگر تفاوت دارند (001/0p<). انجام آزمونهای تعقیبی توکی و شفه نشان داد که میانگین راهبردهای شناختی و مدیریت منابع در گروههای اجتنابی و بدون هدف از سایر گروهها کمتر است (001/0p<). میانگینهای یادشده در سه گروه تبحری، رویکردی و چندگانه تفاوت معناداری نداشت. میانگین گروه بدون هدف، از اجتنابیها هم کمتر بود (001/0p<). در مورد راهبردهای فراشناختی، مقایسۀ میانگینها در بعضی گروهها تفاوت داشت. نتیجهگیری: فراهم کردن محیطها و ساختارهای انگیزشی چندگانه و تبحری نقش مهمی در رشد مهارتها ومؤلفههای خودتنظیمی دارد که لازم است اقداماتی در مورد آنها صورت گیرد.

بررسی حافظۀ سرگذشتی و شواهد عصب روان شناختی در اختلالات وسواسی – اجباری و اضطراب فراگیر

هدف: نقایص عصبروانشناختی در سببشناسی اختلال وسواسی-اجباری با شواهد فرایندهای روبهروست. هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسۀ حافظۀ سرگذشتی در اختلالات وسواسي ـ اجباري و اضطراب فراگیراست. روش: آزمودنیهای این بررسی مقطعی-تحلیلی سه گروه 22 نفري از مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بودند که پس از همتاسازي در متغيرهاي سن، جنسيت، ميزان تحصيلات و وضعيت تأهل وارد مطالعه شدند. ابزار: دادههای این مطالعه با استفاده از آزمونهاي تشخیصی اضطراب بک، افسردگي بک II، مقياس وسواسي- اجباري ييل- براون و مصاحبۀ ساختاریافتۀ حافظۀ سرگذشتی به دست آمدند و به وسیلۀ روشهاي آمار توصيفي و استنباطي تجزيه و تحليل شدند. يافتهها: نتايج حاکي از تفاوت معنادار ميانگينهاي مورد مقايسۀ گروهها در سنجش حافظۀ سرگذشتی بود. به اين ترتيب که گروه وسواسی نسبت به دو گروه ديگر عملکرد ضعیفتری نشان داد (05/0< p). نتيجهگيري: به نظر ميرسد که وجود نقایص عصبروانشناختی در اختلال وسواسي- اجباري، به عملکرد ضعيفتر حافظۀ سرگذشتی اين بيماران در مقایسه با مبتلايان به اختلال اضطراب فراگير و افراد بهنجار بینجامد.

مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا

: پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانشآموزان شنوا و ناشنوا انجام شده است. روش: در این مطالعه در چارچوب طرحی پس رویدادی آزمایشی 72 نفر دانش-آموز شنوا و ناشنوای دختر و پسر پایه اول و دوم دبیرستان (از هر گروه 36 نفر) به طور تصادفی در پژوهش شرکت داده شدند. روش نمونهگیری تصادفی و ابزار پژوهش بررسی حافظه رویدادی شامل تکالیف رمزگردانی کلامی، عملی و تصویرسازی، تکالیف یادآوری آزاد و یادآوری با کمک نشانه بود. نتایج در انواع نمرهگذاری جملات کامل، اسامی و افعال به طور جداگانه، و نمرهگذاری به روش سختگیرانه و آسانگیرانه به دست آمد. در بررسی حافظۀ معنایی از آزمون سیالی کلمات (حروف الفبایی و مقولههای معنایی) استفاده گردید. یافتهها: بر اساس نتایج این پژوهش، افراد ناشنوا و شنوا در آزمونهای یادآوری آزاد، یادآوری با کمک نشانه اسم و مقولههای معنایی عملکرد مشابه داشتند. ولی در آزمون یادآوری با کمک نشانه فعل (0171/0p=) و آزمون حروف الفبایی (001/0p=) تفاوت دو گروه معنادار بود و افراد ناشنوا در این آزمونها نقص حافظه نشان دادند. همچنین نتایج حاکی از آن است که در اکثر موارد مربوط به حافظۀ رویدادی، دختران از پسران حافظۀ بهتری داشتند (یادآوری با کمک نشانه اسم (0332/0p=) و یادآوری آزاد (001/0p=) ولی در حافظه معنایی تفاوت دو جنس معنادار نبود. نتیجهگیری: براساس این یافتهها مهمترین نتیجه پژوهش حاضر این بود که مشکل افراد ناشنوا عمدتاً در مرحله یادآوری است و چنانچه به آنها حمایت محیطی (نشانه) داده شود، عملکردی بهتر از افراد عادی خواهند داشت.

اثر سیستم كانابینوئیدی ناحیه CA1 هیپوكامپ بر حافظه موش¬های صحرایی حساس شده با آپومرفین

در اين پژوهش آثار تزريق دوطرفه آگونيستها و آنتاگونيستهای کانابینوئیدی در هيپوكامپ پشتي (CA1) بر حافظه موشهای صحرایی حساس شده با آپومرفین بررسي شد. روش: روش اجتنابی مهاری (غیرفعال) با مدل دوطرفه برای بررسی حافظه در موشهای صحرایی نژاد ویستار به کار گرفته شد و حافظه حیوان 24 ساعت بعد از آموزش مورد بررسی قرار گرفت. يافتهها: نتایج تزریق درون مغزی آگونیست گیرندههای CB1 و CB2، WIN55, 212-2 (µg/rat 5/0، 25/0) به صورت وابسته به مقدار به تخریب حافظه حیوانات در روز آزمون منجر شد. در حالی که تزریق درون مغزی آنتاگونیست اختصاصی CB1، AM251 (ng/rat 100، 50، 25) اثری روی حافظه نداشت. تزریق درونمغزی AM251، 2 دقیقه قبل از تزریق درونمغزی WIN55, 212-2 (µg/rat 25/0) اثری بر تخريب حافظه ناشی از WIN55, 212-2 (µg/rat 25/0) نداشت. هر چند که اثر تخریبی WIN55, 212-2 (µg/rat 25/0) به دنبال تزریق سهروزه آپومرفین (mg/kg, S.C 1، 5/0)، پنج روز قبل از تزریق WIM55, 212-2 کاملا از بین رفته و این اثر برگشتی حافظه در پی تزریق آنتاگونیست گیرنده D2 دوپامینی، سولپیراید (mg/kg, S.C 5/0،‌ 25/0) 30 دقیقه قبل از تزریق آپومرفین مهار شد، در حالی که آنتاگونیست گیرنده D1، SCH23390 (mg/kg, S.C 1/0، 07/0، 02/0، 01/0)‌ هیچ اثری بر پاسخ آپومرفین نداشت. نتيجهگيري: هیپوکامپ پشتی نقش مهمی در فراموشی ناشی از کانابینوئیدها داشته و تزریق سهروزه آپومرفین ممکن است منجر به حساسیت گیرنده D2 دوپامینی شده و از این طریق در فراموشی ناشی از تحریک گیرنده CB1 اثر گذارد.

اثر مهار گیرنده های کولینرژیک ناحیه تگمنتوم شکمی بر حافظه وابسته به حالت مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی

هدف: در مطالعه حاضر، اثرات تزریق دوطرفه آنتاگونیستهای سیستم کولینرژیک در ناحیه تگمنتوم شکمی به تنهایی و همراه با مورفین بر به خاطرآوری حافظه و یادگیری وابسته به حالت مورفین در موشهای بزرگ آزمایشگاهی نر بررسی شد. روش: در این پژوهش تجربی مورفین و سالین به صورت زیرجلدی، و آنتاگونیستهای سیستم کولینرژیک به صورت داخل ناحیه تگمنتوم شکمی تزریق شده و سپس به خاطرآوری وابسته به حالت در یک روش اجتنابی غیرفعال آموخته شده، مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: تزریق زیرجلدی مورفین (mg/kg 5) پس از آموزش منجر به خرابی حافظه بازخوانی و ایجاد فراموشی شد ولی تزریق همان دوز مورفین در روز آزمون باعث حافظه (یادگیری) وابسته به وضعیت مورفین گردید. تزریق دوزهای مختلف آتروپین، آنتاگونیست موسکارینی استیل کولین به صورت داخل تگمنتوم شکمی نسبت به گروه شاهد تفاوت معناداری را در بازخوانی حافظه نشان نداد در حالی که تزریق دوزهای مختلف مکامیلآمین، آنتاکونیست نیکوتینی استیل کولین این اختلاف را معنادار کرد. در حیواناتی که در روز آموزش مورفین به صورت زیرجلدی و در روز آزمون دوزهای مختلف آتروپین و یا مکامیلآمین را به صورت داخل تگمنتوم شکمی، همراه با مورفین به صورت زیرجلدی دریافت کرده بودند، به خاطرآوری حافظه به طور معناداری کاهش نشان داد. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای فوق به نظر میرسد که یادگیری وابسته به حالت مورفین احتمالاً در ارتباط با فعالسازی گیرندههای استیل کولینی ناحیه تگمنتوم شکمی باشد.

مقایسه طرح واره های ناسازگارانه اولیه بیماران افسرده اقدام‌كننده به خودكشی با بیماران افسرده غیر اقدام كننده به خودكشی و جمعیت غیربالینی

هدف: اين پژوهش بهمنظور مقايسه طرحوارههاي ناسازگارانه در بيماران افسرده اقدام كنن ده به خودكشي، بيماران افسرده غيراقدامكننده به خودكشي و جمعيت غيرباليني انجام شد . روش: در يك طرح پژوهشي مقايسه اي- مقطعي، نمونهاي 63 نفر متشكل از 16 بيمار افسرده اقدامكننده به - خودكشي ، 22 بيمار افسرده غيراقدام كننده به خودكشي و همچنين 25 نفر از جمعيت غيرباليني كه به شيوه نمونهگيري دردسترس انتخاب شده بودند، بااستفاده از پرسشنامه طرحوارههاي يانگ مورد ارزيابي قرار گرفتند . بهمنظور تحليل دادهها از آمارهاي توصيفي، تحليل (YSQ) كوواريانس، تحليل واريانس يكطرفه چندمتغيره با روش تعقيبي توكي استفاده شد . يافته ها : يافتههاي اين پژوهش نشاندهنده تفاوت معنادار نمره طرحوارهها در سه گروه شركت كننده در پژوهش بود. به اين ترتيب كه دو گروه باليني در تمامي طرحوارههاي ناسازگارانه اوليه با گروه ولي دو گروه باليني فقط در سه طرحواره محروميت عاطفي، ،(p<0/ غيرباليني تفاوت داشتند ( 001 وابستگي و بيكفايتي، و آسيبپذيري در مقابل صدمه و بيماري با يكديگر تفاوت معن ادار داشتند نتيجهگيري: نتايج .(p<0/ اين تفاوتها مستقل از شدت افسردگي بيماران بود ( 074 .(p<0/05) پژوهش فوق، با يافته هاي پ ژوهش هاي مشابه همسو و حاكي از تفاوت ساختار شناختي در بيماران افسرده اقدام كننده به خودكشي با بيماران افسرده غيراقدام كننده به خودكشي و جمعيت غيرباليني است. اين يافتهها همچنين تأييدكننده نظريه شناختي و نشاندهنده اهميت انجام مداخلات درماني بر سه طرحواره محروميت عاطفي، وابستگي و بيكفايتي، و آسيبپذيري بيماران افسرده اقدامكننده به خودكشي در مقابل صدمه و بيماري است.

« بعدی  ۲۷۵  ۲۷۴  ۲۷۳  ۲۷۲  ۲۷۱  ۲۷۰  ۲۶۹  ۲۶۸  ۲۶۷  ۲۶۶  ۲۶۵  ۲۶۴  ۲۶۳  ۲۶۲  ۲۶۱  ۲۶۰  ۲۵۹  ۲۵۸  ۲۵۷  ۲۵۶  قبلی »