رابطه بین جهت‌گیری‌های انگیزشی(درونی، بیرونی و بی‌انگیزشی) و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس زبان انگلیسی

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین جهت­گیری‌های انگیزشی (درونی، بیرونی و بی­انگیزشی) و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس زبان انگلیسی است. پژوهش به شیوه‌ی توصیفی (همبستگی) انجام شد. جامعه‌ی آماری پژوهش را کلیه‌ی دانش­آموزان دختر مقاطع متوسطه‌ی اول، دوم و سوم شهرستان بابل (با دامنه سنی 17- 15سال) در سال تحصیلی 1391- 1390 به تعداد 4363 نفر تشکیل می‌دهد، که از میان آنان 354 نفر از دانش‌آموزان به روش تصادفی طبقه‌ای به‌عنوان نمونه‌ی آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، مقیاس جهت­گیری‌های انگیزشی زبان (LLOS-IEA) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (شامل ضریب همبستگی پیرسون و معادله رگرسیون چند متغیره، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین انگیزش درونی و مؤلفه‌های آن، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس زبان انگلیسی رابطه‌ی مثبت معنادار وجود دارد. بین انگیزش بیرونی و مؤلفه‌های آن، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس زبان انگلیسی رابطه‌ی مثبت بسیار ضعیفی وجود دارد. بین جهت­گیری بی­انگیزشی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس زبان انگلیسی رابطه‌ی منفی معنادار وجود دارد. انگیزش درونی بیشترین سهم را در پیش­بینی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس زبان انگلیسی بر عهده دارد. در این تحقیق، چند استراتژی آموزشی و تربیتی نیز به معلمان زبان به منظور افزایش انگیزش در دانش‌آموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزش‌ها، پیشنهاد شده است. کلیدواژگان

آزمون مدل نقش میانجی‌گرانه‌ی خودتنظیمی در رابطه‌ی بین جو روانی اجتماعی کلاس و ناسازگاری کلاسی دانش‌آموزان دوره‌ی راهنمایی

این پژوهش با هدف بررسی رابطه‌ی جو روانی اجتماعی کلاس و خودتنظیمی با ناسازگاری دانش‌آموزان و آزمون مدل نقش میانجی‌گرانه‌ی خودتنظیمی در این رابطه انجام گرفته‌است. روش پژوهش از نوع توصیفی با استفاده از تحلیل مسیر و همبستگی است. جامعه‌ی پژوهشی شامل دانش‌آموزان پایه‌ی سوم راهنمایی شهر سبزوار بود. آزمودنی‌ها شامل 414 (شامل202 پسر و 212 دختر) بود که به روش خوشه‌ای چند مرحله‌ای از جامعه انتخاب شد. برای جمع‌آوری داده‌ها، از سه پرسشنامه‌ی جو روانی اجتماعی کلاس فریزر و همکاران، پرسشنامه‌ی خودتنظیمی تحصیلی کانل و ریان و پرسشنامه‌ی سازگاری دانش‌آموزان سینها و سینها استفاده شد. داده‌ ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی با داده‌ها برازش دارد (052/0=RSMEA، 95/0=AGFI و 11/2=df/2c). نتایج همچنین نشان داد که بین خودتنظیمی و ناسازگاری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نیز نشان داد که میانگین نمرات دختران در خودتنظیمی و پسران در ناسازگاری به‌طور معنا‌داری بالاتر بود. با توجه به رابطه مثبت راهبردهای خودتنظیمی و ناسازگاری دانش‌آموزان، می‌توان گفت یکی از عوامل موثر بر ناسازگاری، کمبود در راهبردهای خودتنظیمی می‌تواند باشد و فراهم‌کردن جو روانی اجتماعی مطلوب کلاسی که به خودتنظیمی دانش‌آموزان بیانجامد، نقش مهمی در کاهش ناسازگاری آنان ایفا خواهد کرد. کلیدواژگان

ارتباط عوامل فردی و موقعیتی با تقلّب دانش‌آموزان پایه‌ی پنجم ابتدایی

هدف اصلی این پژوهش، پیش‌بینی تقلّب تحصیلی بر اساس برخی از عوامل شخصی و موقعیتی بود. تعداد 477 نفر از دانش‌آموزان پایه‌ی پنجم ابتدایی به‌صورت تصادفی مرحله‌ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه‌ی الگوهای یادگیری سازگار استفاده گردید. داده‌ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد: بین نمره‌ی متغیرهای جهت‌گیری تسلّط مدار، ساختار کلاسی تسلّط مدار، خود کارآمدی تحصیلی و فشار تحصیلی با نمره‌ی تقلّب رابطه‌ی معکوس و معنادار و نیز، بین نمره‌ی جهت‌گیری عملکرد گرا، ساختار کلاسی عملکرد گرا، ساختار کلاسی عملکرد گریز و راهبردهای خود ناتوان‌سازی تحصیلی با نمره‌ی تقلّب رابطه‌ی مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مذکور می‌تواند درمجموع 24 درصد از واریانس متغیر تقلّب تحصیلی را تبیین کند. طبق این یافته‌ها، پیشنهاد می‌شود معلّمان و متصدیان آموزش‌وپرورش با تأکید بر رشد شایستگی و بهبود شخصی در کلاس‌های درس و پرهیز از رقابت‌های ناسالم به کاهش فزاینده‌ی پدیده تقلّب تحصیلی بپردازند. کلیدواژگان

بررسی نقش احساس کنترل، حمایت اجتماعی و سلامت عمومی در اضطراب امتحان دانش‌آموزان دختر پایه‌ی سوم مقطع متوسطه شهرستان ارومیه

هدف مطالعه حاضر بررسی نقش احساس کنترل، حمایت اجتماعی و سلامت روان در اضطراب امتحان دانش‌آموزان دختر پایه‌ی سوم مقطع متوسطه شهرستان ارومیه بود. به این منظور به شیوه تصادفی خوشه‌ای از ٨ مدرسه تعداد٣٥١ نفر از دانش‌آموزان مقطع سوم متوسطه به‌عنوان نمونه انتخاب شدند و به سوالات پرسشنامه‌های اضطراب امتحان TAI، منبع‌کنترل راتر، حمایت اجتماعی فیلیپس، پرسشنامه سلامت عمومی پاسخ دادند. داده‌های حاصل به‌کمک ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها نشان داد که احساس کنترل و اضطراب امتحان ارتباط مثبت معناداری دارند. ارتباط معناداری بین حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان یافت نشد. ارتباط معنادار منفی بین سلامت روان و اضطراب امتحان وجود داشت. به طور کلی، نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیری نشان داد که احساس کنترل و سلامت روان، اضطراب امتحان را پیش بینی می‌کنند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که احساس کنترل وسلامت روان می‌توانند اضطراب امتحان را پیش بینی کنند .

بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی دنیلسون در کودکان بهنجار و مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی مقطع ابتدایی

هدف: هدف این پژوهش، هنجارگزينی و بررسی اعتبار، روایی تشخيصی و ساختار عاملی «مقياس سنجش مهارتهای اجتماعی دنيلسون» در دو گروه بهنجار و مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیشفعالی بوده است. روش: به منظور دستيابی به هدف پژوهش، 271 نفر از کودکان مقطع ابتدایی شهر اصفهان به شيوه نمونهگيری تصادفی خوشهای و 45 کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیشفعالی به شيوه نمونهگيری تصادفی ساده از کلينيکهای روانشناسی و روانپزشکی شهر اصفهان انتخاب شدند. «مقياس سنجش مهارتهای اجتماعی دنيلسون» برای هر دو گروه اجرا شد. يافتهها: ضريب آلفای کرونباخ برای گروه بهنجار 75/0 بهدست آمد. نتيجه تحليل عاملی با استفاده از روش واريماکس و بر اساس آزمون اسکری بيانگر وجود چهار عامل (زيرمقياس رفتار پسنديده اجتماعی، زيرمقياس تکانشگری، زيرمقياس روابط با همگنان و زيرمقياس مهارتهای ارتباطی) در اين مقياس بود که در مجموع بيش از 68/41 درصد واريانس کل آزمون را تبيين کردند. رتبههای درصدی و نمره t به عنوان هنجارهای مقياس سنجش مهارتهای اجتماعی دنيلسون محاسبه شد. ضريب روایی تشخيصی نمرات کل و عضويت گروهی برابر با 71/0 به-دست آمد. نتايج تحليل تمايزات نشاندهنده نقطه برش 69/65، حساسيت 100درصد و ويژگی 5/91 درصد بود. نتيجه گيری: بر اساس يافتههای بهدست آمده ميتوان گفت مقياس سنجش مهارتهای اجتماعی دنيلسون ابزاری معتبر، با روایی بالا و ويژگی مطلوب برای کاربرد در پژوهشهای روانشناختی و فعاليتهای بالينی است.

رفتارهای شبه اضطرابی ایجادشده با هیستامین در موش های صحرایی حساس شده به مورفین

هدف: در پژوهش حاضر، اثر تزریق درون هیپوکامپی هیستامین به صورت دوطرفه بر رفتارهای شبهاضطرابی در موشهای صحرایی حساسشده به مورفین بررسی شد. روش: ابتدا با تزریق مورفین به مدت سه روز و سپس دوره پنجروزه بدون دارو حساسیت ایجاد شد، و سپس با استفاده از ماز بهعلاوهای شکل (+) حیوانات آزمایش شدند. یافتهها: تزریق درون هیپوکامپی هیستامین درصد زمان طیشده در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز را کاهش داد، اما بر فعالیت حرکتی تأثیری نداشت که این اثر اضطرابزایی هیستامین را نشان میدهد. اما تزریق هیستامین در حیوان حساسشده به مورفین، در مقایسه با گروههایی که سالین دریافت کرده بودند، درصد زمان طیشده در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز را افزایش داد که نشاندهنده کاهش اضطراب حیوان حساسشده است. نتیجهگیری: تزریق دوطرفه هیستامین در ناحیه هیپوکامپ شکمی، اثر اضطرابزایی بر جای میگذارد که این اضطراب ناشی از تزریق هیستامین در موشهای حساسشده با مورفین کاهش مییابد. نالوکسان آثار مورفین را بر اضطرابزدایی آنتاگونیزه می-کند.

بررسی تحول سیالی واژگان کلامی و مقوله ای در کودکان دوزبانه ترک – فارس و کرد - فارس

هدف: این پژوهش به منظور بررسی چگونگی تحول روانی واژگان کلامی و مقولهای کودکان دوزبانه (ترک – فارس و کرد – فارس) انجام شد. روش: در این پژوهش که جزو مطالعات بنیادی است، هزار دانشآموز دبستانی دوزبانه ترک – فارس و کرد – فارس به شیوه نمونهگیری طبقهای نسبتی، از میان دانشآموزان دبستانی دو شهر تبریز و سنندج انتخاب شدند. این دانشآموزان در دو آزمون نشانه ادراکی (حروف اولیه) و نشانههای مفهومی (مقولههای معنایی) شرکت کردند. یافته-ها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که تعداد واژگان فارسی در طول پایههای تحصیلی اول تا پنجم دبستان هر دو شهر روند افزایشی و صعودی دارد، و این روند در آزمون نشانههای مقولهای منظم-تر از آزمون نشانههای ادراکی است. دانشآموزان ترک – فارس و کرد – فارس در هیچ یک از سال-های دبستان تفاوت معناداری نشان ندادند، ولی الگوی تغییرات و تحولات تعداد واژگان آنها در آزمون مقولهای در طول دوره ابتدایی متفاوت است. همچنین در مجموع در هر دو آزمون، دانش-آموزان پسر نسبت به دانشآموزان دختر عملکرد بهتری از خود نشان دادند. در نشانههای ادراکی نیز دانشآموزان تبریزی بیش از دانشآموزان سنندجی واژه فارسی تولید کردند. نتیجهگیری: الگوی تحول تعداد واژگان دانشآموزان دوزبانه ترک – فارس و کرد – فارس را میتوان در آزمون نشانههای مقولهای متفاوت از هم درنظر گرفت، ولی در الگوی تحول تعداد واژگان آزمون نشانههای ادراکی چنین تفاوتی مشاهده نشد.

مقایسه کارکردهای اجرایی و توجه در کودکان پیش¬دبستانی دچار ناتوانی¬های یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی با کودکان عادی

هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه کارکردهای اجرایی و توجه در کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری عصبروانشناختی/ تحولی و کودکان عادی پیشدبستانی شهر اصفهان است. به منظور انجام این پژوهش، 20 کودک 6-4 سال با ناتوانی یادگیری عصبروانشناختی / تحولی و 20 کودک 6-4 سال عادی (بدون ناتوانی یادگیری) از میان جامعه کودکان پیش از دبستان شهر اصفهان، به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و عملکرد آنها در آزمون کارکردهای اجرایی و توجه مقایسه شد. روش: روش این پژوهش علّی – مقایسهای بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: آزمون عصبروانشناختی نپسی (NEPSY)، مقیاس هوش کودکان پیش از دبستان وکسلر، پرسشنامه کانرز والدین و فهرست وارسی نشانههای ناتوانی یادگیری عصب-روانشناختی/ تحولی کودکان پیش از دبستان. یافتهها: یافتهها نشان داد که تفاوت کارکردهای اجرایی و توجه کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری عصب روانشناختی / تحولی و کودکان عادی (بدون ناتوانی یادگیری) معنادار است. نتیجهگیری: کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری عصب-روانشناختی/ تحولی پیش از دبستان در کارکردهای اجرایی و توجه دارای نواقص جدی هستند.

هنجاریابی معاینه مختصر وضعیت شناختی سالمندان شهر تهران (1385)

هدف: یکی از روشهای متداول تشخیص دمانس، به عنوان پیششرطی برای آزمایش و بررسی بیشتر، ارزیابی عملکرد فرد در یک آزمون شناختی مختصر است. به این آزمونها معمولاً ابزار غربالگری اطلاق میشود. «معاینه مختصر وضعیت شناختی» متداولترین ابزار غربالگری اختلال شناختی در سطح جهان است که به زبانهای مختلف ترجمه و در فرهنگهای مختلف استاندارد شده است. مطالعه مقطعی حاضر به منظور تعیین ویژگیهای روانسنجی معاینه مختصر وضعیت شناختی و تهیه جدول هنجاری آن در سالمندان شهر تهران، در دو مرحله انجام شد. روش: در مرحله اول، آزمون در 101 آزمودنی (با متوسط سن 6/63/76) دارای تشخیص دمانس (برمبنای معیارهای DSM-IV و مقیاس تباهی همهجانبه) و 104 همتای سالم با حداقل چهار کلاس سواد اجرا شد. در مرحله دوم، آزمون در 370 سالمند ساکن جامعه اجرا و نتایج در سه گروه سنی و تحصیلی، در هر دو جنس تنظیم شد. نتایج: آزمون از روایی رضایتبخش برخوردار بود (78/0=) و در نقطه برش 21 حساسیت 90 درصد و ویژگی 84 درصد بهدست آمد. همبستگی نمرات با سن و سطح تحصیلات در سطح 05/0 معنادار بود. نتیجهگیری: ویژگیهای روان-سنجی این آزمون برای استفاده در شهر تهران مناسب بود، اما نتایج آن باید با توجه به هنجارهای سنی و تحصیلی تفسیر گردد.

پرسشنامه های صفات اسکیزوتایپی و شخصیت آیزنک: همگرایی و واگرایی دو دیدگاه روان پریشی

هدف: مطالعات بالینی و روانسنجی شخصیت نشان دادهاند که برخلاف طبقه بندی مقوله ای اختلالات روانی، در ویژگیهای مرضی شخصیت بین نشانهشناسی بیماران روانپریش و افراد غیرروانپریش در ابعاد مختلف یک پیوستار رفتاری وجود دارد . در ارزیابی صفات روان - پریشی دو رویکرد عمده وجود دارد که در پرسشنامهها انعکاس یافته اند . پرسشنامه صفات اسکیزوتایپی نماینده دیدگاه بالینی و پرسشنامه شخصیت آیزنک نماینده دیدگاه روانسنجی در سنجش ویژگیهای روانپریشی شخصیت است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه پرسشنامه صفات اسکیزوتایپی و پرسشنامه شخصیت آیزنک بر اساس صفات روانپریشی و با در نظر گرفتن خصوصیات روانسنجی ایرانی این پرسشنامهها است. روش: این پژوهش که در یک بررسی زمینهیابی و پسرویدادی انجام شد، از نوع توصیفی – مقطعی است. نمونهای به حجم 304 نفر ( 164 زن و 140 مرد) از دانشکدههای مختلف دانشگاههای شیراز و علامه طباطبایی انتخاب شدند و با ابزارهای تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند . یافته ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافتهها: رواننژندی گرایی در مقایسه با روان پریش ی- گرایی، ویژگیهای روانپریشی را بهتر پیشبینی میکند . رابطه میان مقیاس های شخصیت اسکیزوتایپی و شخصیت مرزی، و نیز عوامل آنها با مقیاس رواننژندی گرایی پرسشنامه شخصیت آیزنک، قویتر از رابطه آنها با مقیاس روانپریشیگرایی آیزنک است. نتیجهگیری: این یافته با نتایج تحقیقات قبلی همسوست و همانطور که تحقیقات قبلی نشان دادهاند، خصلت اسکیزوتایپی و مرزی بیشتر به رواننژندیگرایی مربوط است تا روانپریش یگرایی، چرا که نشانههای اختصاصی روانپریشی در این بیماران قابلمشاهده نیست. از طرفی چون مقیاس روانپریشیگرایی آیزنک بیشتر رفتار ضداجتماعی را اندازه میگیرد، لذا همبستگی پایین با این مقیاس قابلانتظار است.

بررسی دانش و نگرش گروهی از ارامنه تهران در مورد اعتیاد و مصرف مواد

هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی دانش و نگرش جمعی از ارامنه ساکن تهران در مورد اعتیاد و مواد مخدر است. روش: این مطالعه در بهار 1386 در 47 نفر از شهروندان ارمنی ساکن شهر تهران که در کارگاه آموزش پیشگیری از اعتیاد شرکت کرده بودند، انجام شد. به تمام اقلیتهای مسیحی ساکن تهران در مورد حضور در کارگاه به شکلی نظاممند اطلاعرسانی شد. یافتهها: شرکتکنندگان، ناامیدی، مشکلات روانشناختی، دسترسی به مواد و معاشرت با افراد معتاد را عوامل مهم در شروع مصرف دانستند و اکثر آنها وسوسه زیاد، فقدان حمایت کافی خانواده و تداوم ارتباط با مصرفکنندگان را مهمترین عوامل عود در افراد درمانشده ذکر کردند، و از پیگیری درمان و مشاوره با مراکز بازتوانی به عنوان مهمترین عوامل جلوگیریکننده از عود در معتادان درمانشده نام بردند. اکثر شرکتکنندگان در مورد مواد موجود و نیز خطرات ناشی از آن در جامعه اطلاعات قابلقبولی داشتند. بحث: با توجه به میزان شیوع اعتیاد در میان اقلیتهای دینی، ضروری به نظر میرسد که روانشناسان و مشاوران مدارس با توجه به ویژگیهای فرهنگی این گروه، در طول دوره تحصیل نوجوانانشان در مورد اعتیاد و مواد مخدر به آنان آموزش بدهند تا از همان زمان دانش بیشتر و نگرش صحیحتری نسبت به آن پیدا کنند.

مقایسه فراشناخت‌ها در بیماران مبتلا به اسكیزوفرنیا اختلال اضطرابی و گروه كنترل غیربیمار

هدف: پژوهش حاضر به بررسي اين فرضيه پرداخته است كه فراشناخت‌ها يكي از عوامل آسيب‌پذيری در اختلالات روانشناختي هستند. به‌نظر مي‌رسد كه بيماران دچار اسكيزوفرنيا و بيماران دچار اختلال اضطرابي، در مقايسه با گروه غيربيمار، در مقياس‌هاي نقايص فراشناخت نمرات بالاتري كسب مي‌كنند. روش: پژوهش حاضر يك مطالعه تحليلي – مقايسه‌اي بود كه به‌صورت مقطعي انجام شد. دو گروه بيماران شركت‌كننده در اين مطالعه از بين بيماران بستري در مركز روانپزشكي، و مراجعه‌كنندگان به كلينيك روانپزشكي و روان‌درماني انتخاب شده، که به‌وسيله روانپزشكان و روانشناسان باليني براساس ملاك‌هاي DSM-IV-TR تشخيص اسكيزوفرنيا (32=n) و اختلالات اضطرابي (فوبي اجتماعي (26=n) و وسواس فكري – عملي (28=n)) دريافت كرده بودند. به‌منظور افزايش اعتبار تشخيص‌ها، با اين بيماران بر اساس DSM-IV مصاحبه تشخيصي شد و سپس همراه با گروه غيربيمار (30=n) به‌وسيله پرسشنامه فراشناخت‌ها مورد ارزيابي قرار گرفتند. يافته‌ها: بيماران دچار اسكيزوفرنيا در مقايسه با ساير گروه‌ها، سطوح بالاتري از باورهاي فراشناختي ناسازگارانه را نشان دادند. گروه بيماران دچار اختلال اضطرابي در مقايسه با گروه بيماران اسكيزوفرنيا نمرات پايين‌تر و در مقايسه با گروه غيربيمار نمرات بالاتري گرفتند. همچنين، گروه غيربيمار در مقايسه با گروه بيماران، باورهاي فراشناختي سالم‌تر و سازگارانه‌تري نشان داد. نتيجه‌گيري: باورهاي فراشناختي از عوامل آسيب‌پذيری معمول در طيف اختلالات روانشناختي، به‌ويژه اختلالات روانپريشي هستند.

« بعدی  ۲۷۴  ۲۷۳  ۲۷۲  ۲۷۱  ۲۷۰  ۲۶۹  ۲۶۸  ۲۶۷  ۲۶۶  ۲۶۵  ۲۶۴  ۲۶۳  ۲۶۲  ۲۶۱  ۲۶۰  ۲۵۹  ۲۵۸  ۲۵۷  ۲۵۶  ۲۵۵  قبلی »