اين پژوهش با هدف بررسي نقش ساختار هدف هاي ادراک شده کلاس، راهبردهاي انگيزشي (هدف هاي پيشرفت و خودکارآمدي) و راهبردهاي يادگيري شناختي (مرور ذهني، بسط دهي و سازمان دهي) در پيشرفت تحصيلي زبان انگليسي انجام شد. جامعه اين پژوهش همه دانش آموزان پايه سوم رشته هاي نظري دبيرستان هاي دولتي شهرستان ورامين بود. براي انجام اين پژوهش 200 دانش آموز (112 دختر و 88 پسر) به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند و همه آنها پرسشنامه ساختار هدف هاي ادراک شده کلاس (ميگلي و همکاران، 1997)، پرسشنامه راهبردهاي انگيزشي براي يادگيري (پينتريچ و همکاران، 1991) و پرسشنامه هدف هاي پيشرفت (اليوت و مک گريگور، 2001) را تکميل کردند. يافته ها نشان داد که هدف تبحرگرا، خودکارآمدي و مرور ذهني با پيشرفت تحصيلي رابطه مثبت و معنادار و هدف اجتناب از عملکرد با پيشرفت تحصيلي رابطه منفي و معنادار داشتند. خودکارآمدي، هدف اجتناب از عملکرد و هدف تبحرگرا در يک مدل توانستند 42 درصد از واريانس پيشرفت زبان انگليسي را پيش بيني کنند و نيز سهم خودکارآمدي در پيش بيني پيشرفت تحصيلي بيش از ساير متغيرها بود. بخشي از يافته هاي پژوهش حاضر با پژوهش قبلي همسو بود. تلويحات نظري يافته ها مورد بحث قرار گرفت

پژوهش حاضر به بررسي تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر خلاقيت و کارآفريني دانشجويان دانشگاه پيام نور استان آذربايجان غربي مي پردازد. اين پژوهش از نوع علي- مقايسه اي مي باشد. جامعه آماري اين پژوهش کليه دانشجويان دانشگاه پيام نور استان آذربايجان غربي، که در سال تحصيلي 89-88 در مقطع کارشناسي به تحصيل مشغول بودند که نمونه مورد بررسي با روش نمونه گيري طبقه اي (543 زن و 365 مرد) از آن انتخاب شد. ابزارهاي پژوهش شامل: آزمون هاي کارآفريني و خلاقيت مي باشد و براي بررسي فناوري اطلاعات و ارتباطات افرادي که قبلا دوره هاي ICT را گذرانيده اند و کساني که اين دوره ها را نگذرانيده اند مورد بررسي قرار گرفتند. تحليل داده ها در دو سطح توصيفي و استنباطي (تحليل واريانس چند متغيره) انجام شد. يافته ها: نتايج تحليل واريانس تاثير ICT به طور کلي (به طور هم زمان) بر خلاقيت و کارآفريني در سطح .01 همچنين به تفکيک بر هر يک از متغيرهاي خلاقيت و کارآفريني در کل نمونه مورد بررسي در سطح 0.01 معني دار بود، تاثير ICT بر خلاقيت و کارآفريني بطور هم زمان به تفکيک در مردان و زنان در سطح .01 و بصورت جداگانه بر خلاقيت مردان و زنان در سطح 0.01 و بر کارآفريني مردان و زنان به ترتيب در سطح 0.01 و 0.05 معني دار مي باشد. نتيِجه گيري: با توجه به نتايج به دست آمده از تجزيه و تحليل داده ها، تاثير ICT بر خلاقيت، و کارآفريني در دانشجويان تاييد گرديد

هدف اين پژوهش بررسي رابطه تاب آوري و جو رواني اجتماعي کلاس با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگي بوده و جامعه آماري آن را کليه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمايي شهر تهران در سال تحصيلي 90-1389 تشکيل دادند. (326 دانش آموز 162 دختر و 164 پسر) مقطع راهنمايي شهر تهران با روش خوشه اي مرحله اي انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه جو رواني– اجتماعي کلاس ميشو، کمو و گوپيل (1991) و مقياس تاب آوري کانر و ديويدسونCD-RISC) ، (2003 و بررسي معدل ترم اول دانش آموزان گردآوري شد. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و روش رگرسيون چندگانه همزمان تحليل شدند. يافته ها نشان داد: 1- بين تاب آوري و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان رابطه مثبت و معناداري وجود دارد؛ 2- بين جو رواني – اجتماعي کلاس با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان رابطه وجود دارد؛ 3- بين ادراک دانش آموزان از جو رواني– اجتماعي کلاس و پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد؛ 4- بين انتظار دانش آموزان از جو رواني- اجتماعي کلاس و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان رابطه وجود دارد؛ 5- بر اساس متغيرهاي تاب آوري و جو رواني- اجتماعي کلاس مي توان پيشرفت تحصيلي را پيش بيني کرد

اعضاي هيات علمي مهم ترين سرمايه دانشگاه ها و موسسه ها آموزش عالي محسوب مي شوند و سرمايه گذاري در برنامه هاي آموزشي و بهسازي اين افراد بسيار حائز اهميت است. تحقيق حاضر با هدف بررسي موانع بهسازي اعضاي هيات علمي در دانشگاه آزاد اسلامي انجام شده است. اين تحقيق توصيفي از نوع پيمايشي مي باشد که براي گردآوري اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماري تحقيق شامل کليه اعضاي هيات علمي تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامي در مناطق 8 و 12 بوده که 360 نفر از آنها ازطريق روش نمونه گيري طبقه اي نسبتي انتخاب شده اند. ابزار تحقيق از نظر روايي محتوايي و بر اساس نظر تعدادي از اساتيد صاحب نظر در حوزه آموزش عالي مورد تائيد قرار گرفت و براي تعيين پايايي پرسش نامه نيز از آلفاي کرونباخ استفاده شد که ضريب آن برابر 0.81 به دست آمد. تحليل داده ها با استفاده از برنامه نرم افزاري SPSS نسخه 11.5 انجام شد. نتايج نشان داد که از 13 مانع بهسازي هيات علمي، ميانگين 8 مانع بالاتر از ميانگين متوسط بوده است. از طرف ديگر نتايج آزمون فريدمن نيز نشان داد که مهم ترين موانع شامل در نظر نگرفتن نيازها و اولويت هاي اعضاي هيات علمي، عدم حمايت لازم از طرف مديران ارشد دانشگاه ها، اجباري بودن برنامه ها و نبودن آزادي عمل براي انتخاب آنها و فقدان انگيزه و مشوق هاي لازم بوده است. بررسي متغيرهاي جمعيت شناختي نيز نشان داد که هيچ کدام از متغيرهاي جنس، سابقه هيات علمي، درجه علمي و رشته تحصيلي ارتباط معني داري با موانع بهسازي هيات علمي نداشتند. در پايان نيز با استفاده از نتايج به دست آمده پيشنهادهايي ارائه شد که با به کارگيري آنها مي توان در جهت اثربخشي بيشتر برنامه هاي بهسازي هيات علمي گام برداشت

هدف کلي پژوهش حاضر عبارت است از ارزيابي رابطه بين مهارت هاي مورد ارزشيابي با پيشرفت تحصيلي دانشجويان مجازي مبتني بر رويکرد سازنده گرايي به منظور ارائه يک مدل مناسب دانشگاه هاي مجازي ايران. روش پژوهش حاضر، توصيفي از نوع همبستگي بوده است. ابزار گردآوري داده ها، پرسش نامه محقق ساخته در خصوص مهارت هاي مورد ارزيابي دانشجويان و هم چنين ميانگين آزمونهاي پيشرفت تحصيلي طي دو ترم متوالي بوده است. روايي پرسش نامه محقق ساخته در خصوص مهارت هاي مورد ارزيابي دانشجويان به لحاظ محتوا تامين شده و اعتبار آنها به روش آلفاي کرونباخ معادلa=0.92 بدست آمده است. جامعه آماري پژوهش را کليه دانشجويان دانشگاه هاي مجازي ايران در سال 1389-1388 تشکيل مي دهد. بر اساس جدول مورگان، نهايتا تعداد 363 نفر بطور تصادفي براي پژوهش انتخاب شده اند. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش همبستگي پيرسون و مدل معادلات ساختاري استفاده شده است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهند، اصول نگارش، مشارکت در فرايند ياددهي- يادگيري در شبکه (سايت)، پوشه کار الکترونيکي و مديريت زمان بر پيشرفت تحصيلي دانشجويان مجازي موثر مي باشند. در اين ميان، مولفه هاي تعامل هم زمان با هم کلاسي ها داراي اثر مستقيم (0.473)، اولويت دهي به امور مهم و فوري اثر مستقيم (0.395)، پوشه کار فرايندي اثر مستقيم (0.290)، اصول علمي نگارش اثر مستقيم (0.29)، پوشه کار فرايندي- فراورده اي اثر مستقيم (0.250)، و اصول فني داراي اثر مستقيم (0.25)، بر پيشرفت تحصيلي دانشجويان مجازي است. بر اساس يافته هاي بدست آمده از تحقيقChi-Square=117.682 ،GFI=0.951 ،AGFI=0.921 ،P-Value=0.000 ، RMSEA=0.055 است. براين اساس، برازش مدل مورد مطالعه در حد قابل قبول مي باشد

هدف از تحقيق حاضر تبيين ديدگاه هاي معاونين پژوهشي و مديران انتشارات واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي در رابطه با برخي از مسائل نشر کتاب است. جامعه آماري تحقيق شامل کليه معاونين پژوهشي و مديران انتشارات واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد پژوهش حاضر پيمايشي و از نوع توصيفي است. که براي گردآوري اطلاعات مورد نياز از پرسش نامه استفاده شده است. پس از گردآوري پرسش نامه ها، داده هاي استخراج شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزيه و تحليل گرديد. نتايج اين تحقيق نشان داد که معاونين پژوهشي و مديران انتشارات واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي چاپ و انتشار کتاب توسط سازمان مرکزي و ناشران خصوصي را بر چاپ و انتشار کتاب توسط واحدهاي دانشگاهي ترجيح مي دهند. اين در حالي است که آنان وضعيت چاپ و انتشار کتاب را در دانشگاه آزاد اسلامي مطلوب ارزيابي کرده و سياست هاي حمايتي و تشويقي سازمان مرکزي را بر افزايش کمي و کيفي نشر کتاب موثر ارزيابي کرده اند. به طوري که 35.4 درصد از جامعه مورد بررسي تاثير انتشار کتاب را بر ارتقاء علمي دانشگاه آزاد اسلامي بسيار تاثيرگذار دانسته اند و 32.3 درصد تاثير امتيازات و تشويقات کتبي را بر افزايش انتشار کتاب بسيار زياد دانسته اند

اين تحقيق بررسي تاثير فعاليت هاي زباني بر روي پيشرفت مهارت خواندن و درک مطلب زبان آموزان ايراني مي پردازد. افراد شرکت کننده در اين تحقيق 102 دانشجوي سال اول رشته زبان انگليسي هستند که با روش نمونه گيري تصادفي از ميان گروه دانشجويان انتخاب شده اند و سپس به دو گروه تجربي و کنترل تقسيم شدند. در طول پژوهش به گروه تجربي تمرين هاي خواندن فعاليت هاي زباني و به گروه کنترل تمرين خاصي داده نشد. هر دو گروه 3 سري تست در طول تحقيق دريافت کردند. تست استاندارد کمبريج "کت" در ابتداي تحقيق به عنوان پيش- تست و هم در انتهاي تحقيق به عنوان پست- تست داده شد. هر دو گروه همچنين يک تست غيراستاندارد به عنوان تست نهايي در پايان ترم درسي دانشگاه دريافت کردند. تجزيه تحليل و بررسي نتايج به دست آمده از تست ها پيشرفت چشم گيري در عملکرد گروه تجربي در مقايسه با گروه کنترل نشان داد که بيانگر تاثير چشم گير فعاليت هاي زباني در بالا بردن مهارت خواندن و درک و همچنين توانايي زباني اين گروه بود

هدف پژوهش حاضر پيش بيني درگيري تحصيلي (تلاش/ بعد رفتاري)، ارزش تکليف/ بعد عاطفي)، (راهبردهاي شناختي و فراشناختي/ بعد شناختي) دانش آموزان بر اساس مولفه هاي ادراکات محيطي کلاس درسي (علاقه، چالش، لذت و انتخاب) است. روش اين پژوهش از نوع همبستگي است و در آن از بين دانش آموزان پايه سوم دبيرستان هاي مقطع متوسطه شهر تهران، نمونه اي به حجم 400 آزمودني با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شد. پرسشنامه هاي ادراکات فعاليت هاي کلاسي و پرسشنامه درگيري تحصيلي |پنتريچ و ديگروت (1194) توسط آزمودني ها به صورت گروهي تکميل شدند. براي تجزيه و تحليل يافته هاي پژوهش از روش رگرسيون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتايج پژوهش به طور کلي نشان داد از بين چهار مولفه ادراک محيط کلاس درس (علاقه، چالش، لذت و انتخاب)، سه مولفه (انتخاب، علاقه و چالش) وارد معادله شدند که جمعا 22.5 درصد از تغييرات درگيري تحصيلي در درس رياضي را تبيين کردند. چون مولفه لذت سهم معناداري در پيش بيني نداشت، وارد معادله نشد (P£0.10). ضرايب رگرسيون چندگانه درگيري تحصيلي و ادراک محيط کلاس نيز معنادار بود (P£0.01). پيش بيني نمره کلي درگيري تحصيلي بر اساس نمره کلي ادراک محيط کلاس درس نيز معنادار بود (P£0.01).

هدف اصلي اين بررسي تسريع يادگيري زبان انگليسي دانشجويان با کمک تکاليف- تعامل و فعاليت هاي ماهرانه خواندن مي باشد. به منظور دستيابي به اين هدف 237 دانشجو از دانشگاه آزاد اسلامي (واحد غرب تهران و رودهن) که عمدتا از رشته زبان انگليسي انتخاب شدند و سطح آنها در فعاليت ماهرانه خواندن از يک تست IELTS معتبر مورد آزمايش و ارزيابي قرار گرفت. سپس دانشجويان به سه گروه تقسيم شدند و در هر گروه از يک تکنيک ارزيابي استفاده گرديد. در تمام مدت دانشجويان از طريق يک تست مشابه مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور مشاهده پيشرفت دانشجويان از روش ANOVA استفاده شد. بر اساس نتايج اين بررسي تکنيک هاي موجود ارزيابي براي دانشجويان تمام سطوح مفيد نمي باشند. تکنيک هايي براي دانشجويان در سطح کارايي پايين مفيد هستند. و تکنيک هائي براي دانشجويان در سطح بالا مفيد هستند. بنابراين اساتيد طراح مطالب خواندن و محققين بايد از اين نکات براي تاثير تکنيک هاي ارزيابي براي اجرا در کلاسهاي آموزشي آگاهي داشته باشند

پژوهش حاضر با هدف ساخت مقياس سنجش رشد اخلاقي انجام شد. مباني نظري شامل نظريه هاي مختلف رشد اخلاقي بود. بر اساس آنها گويه هاي اوليه سنجش رشد اخلاقي تهيه شد. روايي محتوايي گويه ها، با نظرخواهي از متخصصان بررسي شد. گويه هايي که مورد تائيد بيش از 75% آنها بود انتخاب شدند. جامعه آماري دانش آموزان دبيرستان هاي تهران بودند. ضريب پايايي آزمون با آلفاي کرونباخ 0.93 شد. تحليل عاملي سوال ها نشان داد که 55 درصد واريانس نمره هاي رشد اخلاقي توسط مقياس ساخته شده تبيين مي شود. پس از چرخش واريماکس 4 عامل اصلي شناسايي و نامگذاري شدند. شاخص هاي تحليل عاملي تاييدي از مدل معادلات ساختاري آزمون نشان داد که مدل داراي برازش با داده ها است. در نهايت مي توان از اين پرسشنامه براي اندازه گيري رشد اخلاقي دانش آموزان جهت انجام پژوهش هاي مختلف استفاده کرد

هدف پژوهش حاضرمطالعه بررسي رابطه بين راهبردهاي خودتنظيمي در يادگيري و انگيزه پيشرفت با عملکرد تحصيلي دانش آموزان بود. به همين منظور، تعداد 324 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحيه 1 شهر ساري با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. از اين تعداد، 151 پسر و 173 دختر بودند. ابزار مورد پژوهش جهت سنجش خودتنظيمي دانش آموزان، پرسشنامه خودتنظيمي (MSLQ) زيمرمن و مارتينز پونز، جهت سنجش انگيزش پيشرفت، پرسشنامه انگيزه پيشرفت هرمنس و از معدل سال گذشته به عنوان عملکرد تحصيلي استفاده شد. سپس به منظور تجزيه و تحليل داده ها از ضرايب همبستگي و آزمون هاي تحليل واريانس چندمتغيري (MANOVA)، و براي مقايسه گروه ها از تي مستقل و رگرسيون چندمتغيري استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان داد، بين راهبردهاي خودتنظيمي در يادگيري دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد و بين راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي و انگيزش پيشرفت دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد و بين راهبردهاي يادگيري خود تنظيم و عملکرد تحصيلي دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد، اما بين جنسيت و انگيزش پيشرفت دانش آموزان تفاوت معنادار وجود ندارد. اما بين جنسيت و عملکرد تحصيلي دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد. به علاوه، از بين خرده مقياسهاي راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي فقط راهبردهاي مديريت منابع مي تواند پيش بيني مناسبي از انگيزه پيشرفت در دانش آموزان به عمل آورد

هدف پژوهش حاضر، بررسي ميزان برخورداري کتابداران کتابخانه هاي عمومي استان کهگيلويه و بوير احمد از شرايط زمينه اي لازم براي بروز خلاقيت در آن ها بر اساس مدل اولدهام و ارائه راه کارهايي براي بروز و رشد خلاقيت در آن ها بوده است. روش پژوهش پيمايشي و ابزار گردآوري اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته بر اساس مدل شکل گيري و اشتراک گذاري ايده هاي خلاق اولدهام است. جامعه پژوهش شامل همه کتابداران کتابخانه هاي عمومي استان کهگيلويه و بويراحمد بود که کل جامعه پژوهش (82 نفر) به پرسش نامه ها پاسخ داده اند. داده هاي به دست آمده از پژوهش، با روش آمار توصيفي- تحليلي و همچنين داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پي. اس. اس. نسخه 16 و به کمک آزمون آماري T يک جمعيتي و ضريب همبستگي پيرسون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. بر اساس يافته هاي پژوهش، وضعيت روحي و رواني مثبت متاثر از بسترهاي کاري با ميانگين 2.92 و ميزان تمايل به عرضه و اشتراک ايده هاي خلاق با ميانگين 3.01 در حد متوسط بودند و تفاوت معناداري وجود نداشت. اما وضعيت روحي و رواني مثبت متاثر از بستر هاي غيرکاري با ميانگين 3.66، تفاوت هاي فردي به لحاظ شخصيتي با ميانگين 3.88 و تفاوت هاي فردي به لحاظ شغلي با ميانگين 3.29 بالاتر از حد متوسط بودند و تفاوت معناداري وجود داشت. هم چنين نتايج نشان داد، شرايط زمينه اي لازم براي بروز خلاقيت در کتابداران کتابخانه هاي عمومي استان کهگيلويه و بويراحمد، با ميانگين 3.23 بالاتر از حد متوسط بود و تفاوت معناداري وجود داشت.