بررسی رابطه خلاقیت با منبع كنترل

هدف اساسي اين تحقيق بررسي رابطه بين خلاقيت و منبع کنترل مي باشد، بدين منظور 375 نفر از دانش آموزان سال اول دبيرستان شهر اراك به شيوه نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبي انتخاب شدند، که 194 نفر آنها پسر و 181 نفر آنها دختر بودند و ميانگين سني گروه نمونه 15 سال بود. خلاقيت آزمودني ها با استفاده از آزمون خلاقيت غيركلامي تورنس (بخش دايره ها، 1974) و منبع كنترل آنها با استفاده از آزمون منبع كنترل يا مسند مهارگذاري راتر (1996) ارزيابي شد. داده هاي بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماريSPSS ، از طريق محاسبه ضريب همبستگي پيرسون و آزمون t براي دو گروه مستقل، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج نشان دهنده اين بود كه بين خلاقيت و منبع کنترل دروني رابطه همبستگي مثبت وجود دارد، بين ميانگين نمرات كلي خلاقيت آزمودني هاي پسر و دختر تفاوت معناداري وجود ندارد، آزمودني هاي پسر در ابعاد سيالي و انعطاف پذيري خلاقيت و آزمودني هاي دختر در بعد بسط خلاقيت برتري دارند و تفاوت معناداري بين ميانگين نمرات دانش آموزان دختر و پسر در آزمون منبع کنترل راتر وجود ندارد.

بررسی تراز توانایی های شناختی ریاضی (طبقه بندی و اندازه گیری) و همبستگی آن با پیشرفت تحصیلی و سن عقلی و جنسیت بر اساس تئوری پیاژه در استان مازندران

اين مطالعه با هدف ارزيابي درك مفاهيم بنيادي رياضي و بررسي رابطه بين توانايي هاي شناختي رياضي و عملكرد دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدايي استان مازندران بر اساس نظريه پياژه به انجام رسيده است. براي پوشش دادن کامل اهداف تحقيق 23 فرضيه مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه آماري اين مطالعه را تمامي دانش آموزان پسر و دختر پايه هاي اول تا پنجم مشغول به تحصيل در استان مازندران در سال تحصيلي 86- 1385 تشكيل داده اند. به طور كلي تعداد 200 نفر آزمودني يعني 100 نفر پسر و 100 نفر دختر در پنج پايه تحصيلي ابتدايي مورد آزمون تشخيص توانايي هاي شناختي رياضي پياژه قرار گرفته اند. از هر پايه تحصيلي20 نفر انتخاب شده اند در مجموع از هر پايه تحصيلي 40 نفر دختر و پسر آزمودني هاي اين مطالعه را تشكيل داده اند. ابزارهاي اين مطالعه را آزمون توانايي هاي شناختي رياضي پياژه، آزمون هوش آزماي گوديناف و محاسبه ميانگين نيمسال قبل تمامي دروس تشکيل مي دهند. يافته ها حاکي از آن هستندکه سطح عملکرد آزمودني هاي پايه هاي مختلف ابتدايي به نسبت معيار ثابت پياژه اي متفاوت است. بين پايه هاي تحصيلي در مفهوم تشابه و تعلق، مفهوم مجموعه تهي، مفهوم اشتراك مجموعه ها، طبقه بندي چندگانه، رديف كردن چندگانه، نگهداري مفهوم سرعت، نگهداري زمان، نگهداري سطح، اندازه گيري فاصله و نگهداري حجم تفاوت معني دار وجود دارد ولي در مورد ساير توانايي ها تفاوت معني دار نيست. بين توانايي هاي شناختي رياضي و پيشرفت تحصيلي در درس رياضي دانش آموزان پايه هاي تحصيلي مختلف دوره ابتدايي همبستگي وجود دارد. بين توانايي هاي شناختي رياضي و سن عقلي دانش آموزان پايه هاي مختلف مقطع ابتدايي همبستگي معني دار وجود ندارد. بين ميزان توانايي شناختي رياضي پسران و دختران تفاوت معني دار وجود ندارد در تمامي موارد (P<0/5) تعيين شده است.

مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد وابسته به مواد مخدر با افراد وابسته به اینترنت

ابستگي (اعتياد) به مواد روان گردان طبقه اي از نشانه هاي شناختي، رفتاري، جسماني و يك الگوي تكراري از آنها است كه معمولا به نشانه هاي تحمل، ترك و رفتار مصرف اجباري دارو منجر مي شود. وابستگي ميل مزمن به مصرف، جهت گيري رفتار براي تهيه و مصرف مواد و کوشش هاي ناموفق براي کنترل و ترک مواد را به همراه دارد. اختلال شخصيت مرزي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، اختلال بيش فعالي-نقص توجه در کودکي، اختلال سلوک، وجود افسردگي با رفتار خودکشي، اختلالات خوردن، اختلال استرس پس از ضايعه رواني، خلق و خوي دشوار، پرخاشگري، سبک هاي مقابله اي و اسنادي ناکارآمد مي تواند با سوء مصرف مواد در ارتباط باشد. وابستگي (اعتياد) اينترنتي نوعي وابستگي رفتاري است كه به عنوان مكانيسم دفاعي به كار مي‌رود و از معيارهاي DSM-IV در مورد وابستگي به مواد عاريه گرفته شده است. همانند وابستگي به مواد، وابستگي اينترنتي يک اختلال رواني-جسماني است که دربرگيرنده تحمل، نشانه هاي ترک (رعشه، لرزش، اضطراب و دمدمي شدن) آشفتگي هاي عاطفي (افسردگي، تحريک پذيري) و بر هم خوردگي روابط آموزشگاهي-اجتماعي مي باشد. افراد با معلق شدن در فضاي نامحدود مجازي، نيازهاي بسيار مهم خود را به دست فراموشي مي سپارند و براي فرار از برخي الزامات زندگي، خود را در لاک دنياي مجازي الکترونيک پنهان مي سازند. اشتغال ذهني و وابستگي به پايگاه هاي خبري پيوستن به سايت هاي هرزه نگاري و امور جنسي، اعتياد به بازي هاي رايانه اي، شکل گيري روابط عاشقانه مجازي و از هم پاشيدگي خانواده مشکلاتي است که در استفاده با اين فناوري رخ مي دهد. پژوهش حاضر يک تحقيقي ميداني و کاربردي و از نظر کنترل متغيرها غير آزمايشي و علي-مقايسه اي است. طرح اجراي پژوهش حاضر دو گروهي بدون کنترل مي باشد. جامعه آماري افراد مذکر 20 تا 30 سال شهر تهران بوده که به روش نمونه گيري در دسترس 120 نفر انتخاب گرديدند. به منظور جمع آوري داده ها از پرسشنامه شخصيتي چند وجهي مينه سوتا (MMPI) فرم کوتاه 71 سوالي و مقياس استفاده فراگير و مشکل ساز از اينترنت (GPIUS) استفاده گرديد. نتايج پژوهش نشان مي دهد که بين ويژگي هاي شخصيتي افراد وابسته به مواد روان گردان و وابسته به اينترنت تفاوت معنادار وجود ندارد همچنين مشخص گرديد که افراد وابسته به مواد روانگردان و وابسته به اينترنت در مقياس هاي Sc ،Pt ،Pa ،D، Hs، K، L و Ma تفاوت معني داري نداشته و فقط در مقياسF ،Pd و Hy دو گروه تفاوت معنادار دارند.

تاثیر میزان شناخت اساتید از روش های تدریس در بازدهی آموزشی و پیشرفت تحصیلی زبان آموزان دانشگاه آزاد اسلامی

پژوهش حاضر نقش و اهميت شناخت استادان زبان انگليسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد آبادان از ابعاد گوناگون روش هاي تدريس مانند ميزان آشنايي با اصول و تئوري هاي روش تدريس زبان انگليسي، بازدهي آموزشي، آشنايي با روانشناسي آموزشي، طراحي آموزشي و ... را بر پيشرفت و بازدهي آموزشي زبان آموزان، با اتکا بر تحليل هاي آماري توصيفي و استنباطي مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد. در اين راستا، محقق عوامل عمده و گوناگون بيانگر شناخت و آگاهي مدرسان از روش هاي تدريس و امور آموزشي را با استفاده از ابزار پرسشنامه از مدرسان زبان انگليسي جمع آوري و با روش فاکتور آناليز مورد بحث و بررسي قرار داد. به منظور سنجش روايي و محتواي پرسش نامه ابتدا از نظر استادان محترم دانشگاه آزاد واحد آبادان استفاده شده است، سپس در گفتگو با مشاور محترم اين طرح پژوهشي و انجام اصلاحات دو مرحله اي نقاط ضعف آن مشخص و پرسش نامه اي متشکل از 47 سوال تهيه گرديد. همچنين با روش آلفا کرونباخ پايايي عوامل استخراج شده، مورد مطالعه قرار گرفت و ضريب اعتبار آن 87/0 محاسبه گرديد. نتايج به دست آمده نشان داد که موثرترين عوامل بيانگر شناخت مدرسان استفاده از الگوهاي درسي، نرم افزار پيشرفته، انتخاب مطالب درسي و طرح آزمون را شامل مي شود و عواملي مانند سن و جنسيت مدرس با بازدهي آموزشي داراي رابطه معني داري نمي باشد

مقایسه میزان راهبری اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد بر مبنای رشته تحصیلی، جنسیت و مرتبه علمی از دیدگاه دانشجویان

هدف مطالعه حاضر مقايسه ميزان راهبري اعضاي هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي فيروزآباد بر مبناي رشته تحصيلي، جنسيت و مرتبه علمي از ديدگاه دانشجويان بود. بدين منظور و در اجراي پژوهش فوق از مقياس راهبري اعضاي هيات علمي (مشايخ، 1383) استفاده شد. اين مقايس داراي 48 عبارت بوده که ميزان قدرت راهبري اعضاي هيات علمي در ابعاد مختلف نشان مي دهد به منظور انجام پژوهش بر اساس نمونه گيري طبقه اي، از هر رشته به نسبت اعضاي هيات علمي تعداد نمونه مورد پژوهش مشخص و سپس بر اساس نمونه گيري تصادفي ساده، پرسشنامه ها توزيع و نتايج از طريق آزمون تي مستقل، تحليل واريانس يکطرفه و تحليل واريانس دو عاملي مورد تحليل آماري قرار گرفت. نتايج حاکي از آن بود که: 1- استادان مرد قدرت راهبري بالاتري نسبت به اساتيد زن دارند. 2- بين قدرت راهبري استادان رشته هاي مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. 3- مربيان در زمينه راهبري از ميانگين بالاتری برخوردار بوده و در اين زمنيه موفق ترند. 4- تعامل رشته تحصيلي و جنسيت تاثير معناداري بر ميزان راهبري اعضاي هيات علمي دارد.

تاثیر آموزش مطالعه اثر بخش بر كاهش میزان اضطراب امتحان دانش آموزان پسر سال سوم دبیرستان

هدف اساسي اين پژوهش تاثير آموزش مطالعه اثر بخش بر ميزان اضطراب امتحان دانش آموزان پسر سال سوم دبيرستان بود. جامعه آماري اين پژوهش همه دانش آموزان پسر سال سوم دبيرستان شهرستان شهربابک سال تحصيلي 87-86 را شامل مي شد که از اين تعداد 50 نفر به صورت خوشه اي تصادفي انتخاب شدند. آزمودني ها در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گيري پرسش نامه اضطراب امتحان TAI مشتمل بر 25 ماده است كه آزمودني بر اساس يك مقياس چهار گزينه اي مورد پرسش قرار گرفته است و ابزار اين آزمون از اعتبار و روايي كافي برخوردار است. پس از آزمون مقدماتي گروه هاي مورد آزمايش، 4 هفته، هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقيقه در کلاس آموزشي مطالعه اثربخش شرکت کردند. پس از اتمام آزمايش از هر دو گروه آزمون نهايي انجام شد و با استفاده از آزمون تحليل واريانس نتيجه زير به دست آمد. بين ميانگين نمرات اضطراب امتحان پيش آزمون و پس آزمون گروه آزمايش تفاوت معني دار وجود دارد. به عبارت ديگر آموزش شيوه هاي مطالعه به طور معني داري در کاهش اضطراب امتحان موثر بوده است

مدیریت زمان مدیران دانشگاه آزاد اسلامی

هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسي ميزان مديريت زمان مديران دانشگاه آزاد اسلامي است. جامعه آماري اين پژوهش را کليه مديران دانشگاه آزاد اسلامي تشکيل مي دهد. که از ميان آنها تعداد 554 نفر به روش تصادفي چند مرحله اي به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه محقق ساخته مديريت زمان است. نتايج حاصل از آزمون پيگردي LSD نشان داد که بين سطح مديريت زمان مديران واحدهاي دانشگاهي مناطق 12گانه تفاوت معني دار وجود دارد (P£0.05, F=2.930) و سطح مديريت زمان مديران منطقه 2 از ميانگين مديران مناطق 7 و 11 بزرگتر، منطقه 3 از 6، 7، 9 و 11 بزرگتر، منطقه 4 از 7 و 11 بزرگتر، منطقه 5 از 11 بزرگتر، منطقه 6 کوچکتر از 8 و منطقه 7 کوچکتر از 2، 3، 4، 8، 10، 11، منطقه 8 بزرگتر از 6، 7، 9 و 11، منطقه 9 از 3، 8 و 12 کوچکتر، منطقه 10 بزرگتر از 11، منطقه 11 از 2، 3، 4، 5، 8 و 12 بزرگتر و در نهايت، سطح مديريت زمان مديران منطقه 12 از مديران مناطق 7، 9 و 11 بزرگتر است

پدیده تسهیل یادگیری در سطوح مختلف مهارت تردستی

با وجود اين كه ساختار مغز انسان امروزي تفاوت چنداني نسبت به نسل هاي پيشين خود ندارد، به نظر مي رسد كه هر نسل انسان نسبت به نسل پيش از خود با سرعت بيشتري مي آموزد. پديده تسهيل يادگيري نه تنها بر انتقال يادگيري از يك نسل به نسل ديگر تكيه دارد، بلكه معتقد است كه در صورت وجود تشابهاتي از قبيل نژاد، سن، جنس، طبقه اجتماعي، در بين يك نسل نيز بدون وجود هيچ گونه ارتباطي، يادگيري قابل انتقال مي باشد؛ يعني پس از آموزش يك گروه، گروه متجانس ديگر با گروه اول، بيشتر مستعد يادگيري مي شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسي پديده تسهيل يادگيري در سطوح ساده تا پيچيده مهارت تردستي در يك نسل و بين 3 گروه بود. 353 دانشجو در سه گروه تقسيم شدند. گروه اول، فقط به تماشاي يك فيلم پرداخته و به مدت 50 دقيقه در هر سطح تمرين كردند. گروه دوم علاوه بر تماشاي فيلم و دريافت توضيحات مربوطه، 50 دقيقه به كمك پژوهشگر تمرين كردند. گروه سوم، مانند گروه اول تنها به مشاهده يك فيلم آموزشي پرداختند و 50 دقيقه تمرين كردند. سپس مهارت تردستي هر گروه به واسطه متغيرهاي معين شده توسط پژوهشگر مورد ارزيابي قرار گرفت. داده ها به کمک روش هاي آماري تحليل واريانس يک طرفه و آزمون تعقيبيLSD تحليل شدند. نتايج، نشان داد كه گروه 2 كه آموزش كامل ديده بودند، از دو گروه 1 و 3 مهارت را به طور معناداري بهتر آموختند. همچنين، گروه 3 نسبت به گروه 1 به طور معناداري مهارت را بيشتر ياد گرفتند. تفاوت بين گروه 2 و 3 معنادار نبود به اين معني كه در افراد گروه 3 پس از يادگيري گروه دوم، پديده تسهيل يادگيري حادث شده و آنها مهارت را توانستند همانند گروه 2 ياد بگيرند. تفاوت معنادار گروه 1 و 3 به اين معني است كه يادگيري در گروه 2، يادگيري در گروه 3 را تسهيل كرده است. بنابراين، آموزش يك گروه به تسهيل يادگيري در گروه متجانس ديگر منجر مي گردد كه اين پديده توسط قانون رزونانس توصيف مي شود

بررسی عوامل موثر بر میزان گرایش اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی به انجام فعالیت های علمی- پژوهشی

هدف اين پژوهش شناخت عوامل تاثيرگذار و دستيابي به يک الگوي نظري تحليلي مي باشد که با استعانت از نظريه هاي «مبادله»، «کنش پارسونز»، «مازلو»، عوامل مهم و اثرگذار و تبيين کننده پژوهشگران در زمينه انجام فعاليت پژوهشي مورد بررسي قرار مي گيرد. روش اين پژوهش، پيمايشي و ابزار گردآوري اطلاعات، پرسش نامه است. نمونه مورد مطالعه 320 نفر از اعضاي هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحدهاي منطقه 12 هستند که با روش نمونه گيري طبقه بندي شده متناسب با حجم و در نهايت با استفاده از روش تصادفي ساده انتخاب شده اند. براي انجام مباحث آمار توصيفي و استنباطي از نرم افزارspss استفاده شده است. نتايج اين پژوهش بر وجود يک الگوي رابطه آماري بين متغيرهاي مستقل و متغير وابسته حکايت دارد. به عبارت ديگر رابطه معني داري بين وجود ارزش و منزلت پژوهشگر، عملکرد مديريت پژوهشي، نوع فعاليت تحقيقاتي اعضاي هيات علمي، امكانات تحقيقاتي دانشگاه، اعمال سلايق و ارزش هاي فردي مديران، پايگاه اجتماعي اعضاي هيات علمي و ميزان گرايش آنها به انجام فعاليت هاي علمي و پژوهشي رابطه وجود دارد. همچنين مشخص شد ميزان گرايش اعضاي هيات علمي به فعاليت پژوهشي به تفکيک گروه هاي علمي و امكان فعاليت اعضاي هيات علمي با يکديگر متفاوت است. به بيان ديگر مي توان اذعان داشت بالاترين ميزان گرايش از آن پژوهشگراني است که در رشته هاي مهندسي تحصيل مي کنند و پژوهشگراني که در رشته هاي علوم پايه و مهندسي تحصيل مي کنند، در مراتب بعدي قرار دارند. همچنين ميانگين سطح گرايش پژوهشگراني که در دانشگاه پژوهش مي کنند در مقام قياس با کساني که بيرون از دانشگاه پژوهش مي کنند به اندازه 9 واحد اختلاف نشان مي دهد.

مقایسه نظرات مدیران و دبیران مدارس متوسطه شهرستان لار درباره ویژگی های مدیران اثربخش

اين پژوهش به منظور مقايسه نظرات مديران و دبيران مدارس متوسطه شهرستان لار درباره ويژگي هاي مديران اثربخش انجام شده است: ويژگي هاي موردنظر شامل: ويژگي هاي علمي و تخصصي، رفتاري، اخلاقي، اداري و رسمي، فردي و شخصي، اعتقادي مي باشد. بدين منظور از بين همه دبيران و مديران مقطع متوسطه (دخترانه و پسرانه) شهرستان لار، تعداد 25 مدير و 75 دبير به طور تصادفي ساده انتخاب شدند، ابزار جمع آوري اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته بود كه پايايي آن در حدود 94 درصد محاسبه شد. داده هاي به دست آمده با استفاده از روش هاي توصيفي آماري (فراواني، فراواني درصدي، ميانگين و انحراف استاندارد) و نيز روش آماري استنباطي (آزمون t استودنت براي دو نمونه منتقل) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه بين نظرات مديران و دبيران، فقط در مورد ويژگي هاي رفتاري و اخلاقي مديران اثربخش مدارس متوسطه تفاوت معني داري وجود دارد. و در مورد ساير ويژگي ها (علمي و تخصصي، اداري و رسمي، فردي و شخصي، اعتقادي) تفاوت معني داري مشاهده نشده است. همچنين در اين پژوهش مشخص شد كه عامل جنسيت، تاثيري در نظرات مديران و دبيران نسبت به ويژگي هاي مديران اثربخش ندارد

مطالعه جهت گیری كنترل شاگرد در میان مدیران و معلمان و رابطه آن با رفتار انضباطی دانش آموزان در مدارس راهنمایی استان سمنان

هدف اين پژوهش مطالعه جهت گيري کنترل دانش آموزان با رفتار انضباطي آنها در مدارس راهنمايي استان سمنان است. روش انجام تحقيق توصيفي مي باشد. جامعه آماري تحقيق مديران، معاونان و معلمان مدارس راهنمايي استان سمنان در سال تحصيلي 87-86 مشتمل بر 1432 نفر هستند. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 340 نفر برآورد گرديد. نمونه تحقيق با استفاده از روش هاي نمونه گيري خوشه اي تصادفي و طبقه اي انتخاب گرديد. براي تعيين جهت گيري کنترل دانش آموزان در مدارس از پرسش نامه PCI و براي سنجش رفتار انضباطي از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گرديد. داده هاي گردآوري شده به کمک آزمون T، تحليل واريانس يک طرفه، تحليل رگرسيون و ضريب همبستگي پيرسون تجزيه و تحليل شدند. نتايج پژوهش نشان داد که در مدارس راهنمايي استان سمنان در امر کنترل دانش آموزان جهت گيري قيمي بيشتر از جهت گيري انساني حاکم است (p<0.05). نتيجه ديگر آنکه در اين پژوهش بين جهت گيري کنترل و رفتار انضباطي دانش آموزان رابطه معناداري مشاهده نشد (p>0.05).

تاثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط موثر بر افزایش عزت نفس و كاهش كم رویی معلولان جسمی - حركتی استان تهران

هدف اساسي اين تحقيق بررسي تاثير آموزش مهارت هاي برقراري ارتباط موثر بر افزايش عزت نفس و کاهش کم رويي معلولان است. اين تحقيق از نظر هدف، کاربردي و از نظر روش، آزمايشي از نوع پيش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل و با گمارش تصادفي انجام گرفته است. جامعه آماري شامل همهي معلولان جسمي- حرکتي استان تهران در سال 87-86 است. از اين جامعه نمونه اي شامل 120 نفر به شيوه نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شد و به شيوه تصادفي نيز به دو گروه مساوي تقسيم شدند و به قيد قرعه يکي از دو گروه به عنوان گروه آزمايش و ديگري به عنوان گروه گواه گمارده شدند (60 نفر گروه آزمايش و 60 نفر گروه گواه) براي جمع آوري داده از آزمون عزت نفس آيزنگ و پرسش نامه کم رويي استنفورد استفاده شد. اعضاي گروه آزمايش به مدت دو ماه و نيم و هر هفته 2 ساعت تحت آموزش مهارت هاي برقراري ارتباط موثر مانند: مهارت خود آگاهي، اصول ارتباط ميان فردي، آشنايي با مهارت هاي صحبت کردن، آشنايي با مهارت هاي گوش دادن، آشنايي با عناصر کلامي و غيرکلامي ارتباط، مهارت همدلي، آشنايي با مهارت هاي لازم براي دوست يابي و ادامه دوستي، شيوه هاي سالم حل تعارض هاي بين فردي، مهارت قاطعيت و جرات ورزي، آشنايي با راهبردهاي فوري و کوتاه مدت براي کنترل خشم قرار گرفتند. از تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از تحليل کواريانس نتايج نشان داد: 1- بين عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغير عزت نفس تفاوت معني دار وجود دارد. يعني آموزش مهارت هاي برقراري ارتباط موثر در افزايش عزت نفس معلولان تاثير دارد. 2- بين عملکرد افراد دوگروه در پس آزمون متغير کم رويي تفاوت معني دار وجود دارد. يعني آموزش مهارت هاي برقراري ارتباط موثر در کاهش کم رويي معلولان تاثير دارد

« بعدی  ۲۵۱  ۲۵۰  ۲۴۹  ۲۴۸  ۲۴۷  ۲۴۶  ۲۴۵  ۲۴۴  ۲۴۳  ۲۴۲  ۲۴۱  ۲۴۰  ۲۳۹  ۲۳۸  ۲۳۷  ۲۳۶  ۲۳۵  ۲۳۴  ۲۳۳  ۲۳۲  قبلی »